I'm not ok

part 20

چی هوسوک یه طرفدار خیالی رو به فن ساین دعوت کرده بود؟ ادرس نامه های مینا رو به ادرس اون زیرزمینی که قبلا توش زندگی میکردم نوشته بودم یعنی امکان داشت تصادفا یه ارمی اونجا زندگی کنه و برای دیدن هوسوک بیاد؟

دیدار آخه؟ ادم طرفدارش رو برای اولین بار به فن ساین دعوت میکنه؟ حداقل زنگ میزدی اگر تلفن بود راه داشت سیر بخورم و با اون صدای آلرژی دار باهاش حرف بزنم اما چطور وسط فن ساینِ خودم میرفتم‌ براش لباس دخترونه هم میپوشیدم؟

پس سعی کردم از الان ماسمالی کنم مبادا روز فن ساین از نیومدن اولین طرفدارش زیادی توی ذوقش بخوره
- خب حالا شایدم دانش اموز بود و نتونست بیاد یا مثلا کار پاره وقت داشت و رییسش اجازه نداد بیاد.

هوسوک شدیدا مخالفت کرد:
- نه مینا انقدر عاشقمه که حتما هرجوری شده میاد
نگاه یونگی معذبم کرد یونگی از بعد از دیدن اون عروسکی که با هم خریده بودیم فهمیده بود که مینای عزیز هوسوک من هستم و حالا با این حرف هوسوک داشت با نگاه خیره اش منو میخورد که تا وضع بدتر نشده همه چیز رو لو بدم.

با من من در حالی که میترسیدم نگاهم از نگاهم رو خیره و خشن یونگی بردارم گفتم:
- خب حالا شاید اونقدرا هم عاشقت نشده باشه شاید در حد یه فن باشه
هوسوک خیلی جدی پز خودم رو به خودم داد:

- نه تو نخوندی چی نوشته از نوشته هاش صد در صد پیداست. اوچو میتونی وقتی که اومد سر منیجرا رو گرم کنی من ازش شماره اش رو بگیرم؟

زیر لبی با خودم گفتم "درسته نخوندم ولی نوشتمش که دیگه انقدرم پیاز داغشو زیاد نکن چهار تا اوپا بهت گفتم چهارتا تو امید من برای ادامه این زندگی سیاهی دیگه این کارا چیه؟ میخوای منو بپا بذاری که بتونی از من شماره بگیری؟"

یونگی یه ابروشو بالا انداخت و اونم بدون اینکه نگاهشو از من برداره از هوسوک پرسید:
- یعنی اگه بتونی باهاش قرارم میذاری؟

- خب راستش واسه فن ساین دعوتش کردم که ببینم اگر خودشم مایله باهاش قرار بذارم اما تا نبینمش نمیتونم با اطمینان بگم

یهو صورت پوکر یونگی به یه لبخند پهن معنی دار باز شد و ابرو بالا انداخت. با حرص اینکه با این حرکتش مسخره ام کرده بینیمو چین دادم و حرصی گفتم:
- آدم که با طرفدارش قرار نمیذاره

هوسوک جواب داد:
- این فرق داره این اولین طرفدارمه آدم باید با اولین طرفدارش قرار بذاره
یونگی دست به سینه تکیه داد و گفت:

- اتفاقا منم موافقم آدم باید به اولین طرفدارش پیشنهاد قرار گذاشتن بده.

خب خداروشکر که من هنوز اولین طرفدار نداشتم. البته اکه اون نامه عجیب یونگی رو نامه اولین طرفدار حساب نکنیم. آخه کدوم طرفداری برای آیدولش مینوشت "گم شو"