قرار بود هیونگ لاین روی صندلی بشینن و مگنه لاین پشت سرشون وایسن اما حالا با حال متین باید کلا برنامه رو بهم میریختن و پراکنده مینشستن
قرار بر این شد که نامجون و تهکوک و یونگی سر پا وایسن و بقیه روی صندلی بشینن و به این ترتیب مشکل حل شد و ضبط برنامه شروع شد از اونجایی که مجری کاملا انگلیسی حرف میزد متین یک کلمه از حرفاش رو هم نمی فهمید
بنابراین خیلی نامحسوس سعی میکرد با ماساژ دادن مچ دستش زودتر بی حسیش رو رفع کنه یونگی که بالای سرش ایستاده بود کاراش رو زیر نظر داشت خوب میدونست هر وقت دستش بازی در میاره متین چقدر با افکار مختلف توی سرش خودش رو عذاب میده و اصلا دلش این رو نمیخواست
بنابراین دستش رو روی شونه متین گذاشت و اروم فشارش داد متین که میدونست کی پشت سرش ایستاده اهمیتی نداد و به ایگنور کردنش ادامه داد
یونگی اینبار دستاش رو نوازش وار از سرشونه تا گردنش کشید با اینکه قلقلکش اومده بود اما اهمیتی نداد و فقط به سوالی که نامجون براش ترجمه کرده بود با لبخند جواب داد و موقع جواب دادن یونگی از عمد گردنش رو قلقلک داد
گردنشو کج کرد که دسترسیشو قطع کنه اما جواب سوالش رو قطع نکرد نامجون سمتش برگشت تا ببینه چرا میخنده و با دیدن دست یونگی چشماش گرد شد
مجری اینبار از جین سوال پرسید و نامجون براش ترجمه کرداما هنوز هم نگاهش زیر چشمی اون دوتا رو می پایید
یونگی اینبار سمت دیگه گردنشو قلقلک داد و متین بدون اینکه کلامی اعتراض کنه با دست راستش پشت دست یونگی کوبید و حرکتش باعث خنده تهکوک که دو طرف یونگی ایستاده بودن شدنامجون خیلی نامحسوس دستش رو از پشت کمر کوکی رد کرد و با ضربه کوتاهی به کمر یونگی بهش اخطار داد و یونگی بالاخره از اذیت کردن دست برداشت اما بعد از بیست و چهار ساعت ایگنور شدن مگر اینکه دیوونه بود که همچین موقعیتی رو از دست بده
پس دستش رو همچنان روی شونه اش نگه داشت و پس نکشید متین نمیتونست جلوی دوربین خودش رو از دستش بکشه یا ایگنورش کنه و البته که حق داشت متین شونه اش رو از زیر دستش نکشید یکم به همون حال موند و وقتی دید امن دستش کم کم سمت پایین سر خورد و سمت سینه متین رفت
کوکی زیر چشمی بهشون نگاه کرد و لباشو به هم فشار داد تا نخنده نامجون مسیر نگاه کوکی رو دنبال کرد و با دیدن این صحنه شروع به تند تر حرف زدن کرد تند حرف میزد تا توجه مجری رو سمت خودش پرت کنه مبادا این صحنه رو ببینه اما خودش هم میدونست عمرا بتونه حواس مگی شیپرا رو پرت کنه لعنتی قرار بود حتی امسال هم برنده بهترین کاپل سال بشن.
یونگی هم که متوجه دلیل تند تر شدن کلمات نامجون شده بود با خنده در حالی که نامجون رو زیر نظر گرفته بود دستش رو سمت یقه باز لباس متین برد. با هر سانتی متری که نزدیک تر میشد سرعت کلمات نامجون هم تندتر میشد متین با خنده دست یونگی رو گرفت و از یقه اش بیرون کشید و با طعنه گفت:
YOU ARE READING
The END
Fanfictionفصل آخر از سری مجموعه im not ok و paper cuts دوستان تازه وارد توجه کنید به دلایلی واتپد پارت ها رو به هم ریخته آپ کرده از روی لیست میتونید به ترتیب شماره پارت ها مطالعه کنید این بوک شامل پارت یک تا صد و پنجاه هست