part 25

863 190 260
                                    

متین لباشو شدید گاز گرفت که هم صدا با نامجین و جیمین نخنده و لگد تهیونگ روی ساق پاش نشست:
-یااا لندهور از رو دوست پسر من بلند شو
متین بلند شد و بعد در حالی که کمک میکرد کوکی بلند شه گفت:

- چیه خب خودتون گفتید بازیه
این وسط که همه نگاه خندونشون سمت متین بود و سر به سرش میذاشتن هوسوک به یونگی نگاه کرد که سرش رو پایین انداخته بود و با انگشتاش بازی میکرد

خوب میدونست یونگی چقدر روی متین حساسه و میدونست الان چقدر حسودیش شده اما خب چیزی بود که خودش شروع کرده بود و جرات اعتراض نداشت
متین خودش برای جمع کردن کاغذها داوطلب شد همه رو جمع کرد جیمین اعتراض کرد:

- یااا چرا جمع کردی یونگی هیونگ هنوز جریمه اش رو انجام نداده
متین در حال تکون دادن کاغذها توی دستش جواب داد:
- یونگی هیونگت جرات داره به من نزدیک بشه تا اژدهاش رو تبدیل به گوش پاک کن کنم

و بعد خیلی عادی کاغذا رو کف زمین ریخت و باز اولین نفر برای برداشتن کاعذ خم شد و به عمد گفت:
- فقط خدا کنه یه کیس فرانسوی پنج دیقه ای با نفر سمت راست باشه

از حرفش هوسوک به خنده افتاد اما صدای خنده اش با سقلمه محکم یونگی قطع شد صدای یونگی زیادی خشن به نظر میرسید:
- یا هوبا پاشو جاتو با من عوض کن

قبل از اینکه هوسوک بخواد جوابی بده متین بدون اینکه سرش رو بلند کنه و به مخاطبش نگاه کنه هشدار داد:
- حتی فکر عوض کردن جات هم نکن وگرنه عواقب بدی برات داره همچنان کنار ساک ساکی جان بشین شاید کیس پنج دیقه ای به تو افتاد

در واقع هیچ کیس پنج دقیقه ای بین جریمه ها نبود ولی کل کل خاموش این دو تا با هم زیادی خنده دار بود و باعث خنده بقیه شد متین کاغذش رو باز کرد و با دیدن جریمه بادش خالی شد "نفر دوم از سمت راستتون رو از گردن ببوسید"

کوکی سرش رو توی برگه متین کرد و با خوندنش با صدای بلند خندید و گفت:
- میگن سرنوشت میچرخه و می چرخه و اخر دامن گیر خودت میشه
متین برگه رو مچاله کرد و وسط انداخت و با عصبانیت گفت:

- تف تو این سرنوشت خیلی خب جریمه انجام ندادنش چی بود باید یه راز بگم؟
جیمین با خنده پرسید:
- تو مگه رازیم گذاشتی بمونه پسر گلم انقدر دهنت شله همه چیز رو میگی

متین ابرویی بالا انداخت و مرموز گفت:
-اوه موچی جان سینه من منبع اسراره مثلا کدومتون میدونید که سایز یونگی دو سانت از اون چیزی که میگه کوتاه تره

گوشای یونگی از خجالت سرخ شد اما نامجون با گیجی گفت:
- سایز که کوتاه نمیشه کوچیک... اوه..

با اوه گفتن نامجون حتی اونایی هم که با گاز گرفتن لباشون به زحمت جلوی خنده شون رو گرفته بودن از خنده ترکیدن و اینبار حتی صورت یونگی هم رنگ قرمز گرفت متین اما پا پس نکشید و گفت:

The ENDWhere stories live. Discover now