part 51

1.1K 190 239
                                    

واسه من یه دسته گل از شکلات و کاندوم سفارش دادی اونم به اسم خودت؟

سوهو ریز خندید و جواب داد:
- در واقع به اسم مینسوک خریدم چون میلیون ها کیم مینسوک تو کره هست و هیچکس شک نمیکنه که این کیم مینسوک که نیاز به یه دسته گل از جنس کاندوم داره دقیقا میتونه کیم مینسوک اکسو باشه

و بعد با شیطنت و یه لحن منظور دار پرسید:
- منظورم از این هدیه رو گرفتی یا نیازه برات توضیح بدم
مبین شمردن اون بسته های خاص بین بسته های شکلات توی دسته گل رو تموم کرد و گفت:

- دقیقا چهارده تاست نه؟ یکی واسه هر شب فکر نمیکنی خیلی زیاده خواهی جناب کیم جونمیون؟
- کجاش زیاده خواهیه؟ فقط میخوام قبل از رفتن حسابی از بودن کنار همسرم استفاده کنم

یکی از شکلاتا رو برداشت و در حال باز کردن زر ورق روش جواب داد:
- اما هر شب؟ این بیشتر شبیه سو استفاده ست

- تو باهاش مشکلی داری؟
یه ابروشو بالا انداخت و شکلات رو بدون فرو بردن داخل دهنش بین لبهاش نگه داشت سرش رو سمت سوهو خم کرد و منتظر موند سوهو خیلی دقیق منظورش رو فهمید به اطراف نگاه دقیقی کرد و و وقتی مطمئن شد هیچ دوربین پاپاراتزی اون اطراف نیست لباش رو به لبهای مبین نزدیک کرد

نیمه بیرون زده شکلات از بین لبهاش رو گاز زد و بعد از اینکه یه بوسه کوتاه از لبهای مبین گرفت صدای آهسته مبین رو قبل از فاصله گرفتن ازش شنید:
- من هیچ وقت با کنار تو بودن و داشتنت هیچ مشکلی ندارم
***

نگاه متحیری به کشتی تفریح بزرگ ‌مقابلش انداخت و از اونجایی که هنوزم شک داشت سرکاری باشه گفت:
- اوووم نمیخوای بگی که فقط واسه یه شب همچین کشتی بزرگی خریدی
سوهو با تته پته پرسید:

- خب اگر بگم آره؟...
مبین سریع اعتراض کرد:
- جونا
- نه نه خیالت راحت فقط واسه امشب کرایه اش کردم
مبین دستش رو روی سینه اش گذاشت و یه نفس راحت کشید:
-اوه خیالم راحت شد

سوهو دستش رو روی کمر مبین گذاشت و در حالی که به سمت ورودی کشتی راهنماییش میکرد گفت:
- فقط لطفا تو جلوتر برو من یه زنگ به وکیلم بزنم بگم اون قرارداد رو امضا نکنه
میدونست داره شوخی میکنه اما میتونست دل به دل شوخی  بامزه ی بامزه ترین عضو اکسو نده؟ باز با خنده اعتراض کرد:

- جوناااا
سریع دستش رو تکون داد و از خودش رفع اتهام کرد:
- نه نه فقط یه شوخی بود جدی نخریدمش

خندید و همراه هم سوار کشتی شدن مبین با شک به پله های ورودی کشتی که داشت بسته میشد تا کشتی حرکت کنه نگاهی کرد و مردد پرسید:
- به کادر خدماتی این کشتی اعتماد داری؟ عکس و فیلمی پخش نشه

سوهو لبخند زد پسر کوچولوش انقدر بزرگ شده بود که حالا احتمال پخش شدن اخبارشون رو پیگیری میکرد بهش اطمینان خاطر داد:
- کادر خدماتی ای در کار نیست فقط ما دو تا و کاپیتان کشتی هستیم

The ENDWhere stories live. Discover now