متین بدون هیچ مقدمه ای گفت:
- دوست دارم
سکوت یونگی بیشتر از پنج ثانیه طول کشید و دست اخر جوابش باعث شد بازم استفای پشت دوربین و سجین از خنده بترکن:- ممنونم
رسما از سر متین دود بلند شد و داد زد:
- یاااا میگم دوست دارم وقتی من میگم دوست دارم تو هم باید بگی منم دوست دارم این چه کلمه مسخره ایه شما ها در جواب دوست دارم میگید؟یونگی آهی کشید و گفت:
- همین؟ فقط میخواستی همینو بگی؟ الان دیگه میتونم برم سرکارم؟
متین طی یه حرکت انتحاری اتک زد:
- تو هم منو دوست داری؟یونگی بازم سکوت کرد و بعد از یه مکث طولانی گفت:
- متینا باید برم سرکار
- بهم بگو منو دوست داری بعد میذارم بریبازم یه مکث طولانی و بعد جواب داد:
- هوووم
- هوووم نه بگو دوسم داری تا نگی دوسم داری قطع نمیکنم ددی- باشه مشکلی نیست من قطع میکنم انیونگ متینا
تماس که روش قطع شد با چشمای گرد به سجین که اون پشت ایستاده بود و دستش رو روی دهنش گرفته بود که صدای خنده اش بلند نشه نگاهی کرد و پرسید:- هیونگ راستشو بگو امروز تو کره روز خاصیه؟ مثلا امروز همه در جواب دوست دارم میگن ممنون؟
سجین فقط در حال خندیدن شونه بالا انداخت متین اخم کرد و در حال شماره گیری دوباره گفت:
- اگه فکر کردین من کوتاه میام کور خوندین بالاخره یکی تو این کره خاکی میدا میشه که منو دوست داشته باشه
درست همون وقت صدای مبین از اسپیکر گوشیش بلند شد:- بله داداش
مبین به فارسی جواب داده بود اما متین به کره ای گفت:
- دوست دارم مبینمبین هم که حدس زده بود چرا تین داره کره ای حرف میزنه با شوخی به کره ای جواب داد:
- میدونم همه منو دوست دارن چیز جدیدی برای گفتن داری؟حتی سعی نکرد بیشتر ادامه بده با اخم تماس رو قطع کرد و شماره جیمین رو گرفت:
- بله متینا؟
- دوست دارم هیونگجیمین چند ثانیه مکث کرد و بعد جواب داد:
- ممنون اما ما به هم نمیخوریم
با اخم داد زد:- یه بار دیگه یکی از شما جلو من از کلمه ممنون استفاده کنه من میدونم و اون
تماس رو قطع کرد و بدون از پا نشستن شماره جونگ کوک رو گرفت:
- بله هیونگ؟بازم بی مقدمه گفت:
- دوست دارم کوکی
جونگ کوک برای گفتن معطل نکرد:
- منم دوست دارم متینا چیزی شده؟ به کمک احتیاج داری؟ کجایی بگو سریع خودم رو میرسونمتو چشمای متین اشک جمع شد و در حالی که لباشو جمع کرده بود که بغضش نترکه گفت:
- کوکیا تو بهترین دوستمی خوشحالم که تورو دارم
کوکی با تعجب گفت:- چیزی شده متین؟ بم بگو کجایی میام پیشت
- نه من میام پیشت با هم میریم هتل یاسان اون سلیطه اولی گفت بهترین هتل یاسانه
YOU ARE READING
The END
Fanfictionفصل آخر از سری مجموعه im not ok و paper cuts دوستان تازه وارد توجه کنید به دلایلی واتپد پارت ها رو به هم ریخته آپ کرده از روی لیست میتونید به ترتیب شماره پارت ها مطالعه کنید این بوک شامل پارت یک تا صد و پنجاه هست