part 36

839 200 224
                                    

- آفرین تو خیلی شاگرد با استعدادی هستی هیونگ حالا اگه میخوای تاثیرش بیشتر باشه میتونی یه مشتم به شونه اش بزنی مثلا اینجوری بکوبی رو شونه اش بگی یااا زر نزن بعد اینکه با خنده بگی یا جذاب طور بگی‌ یا با مهربونی هر کدوم تاثیرش فرق داره

سوهو خیلی با دقت گوش داد و بعد پرسید:
- فرقش چیه؟

- فرق داره دیگه هیونگ ببین مثلا با مهربونی بگی یعنی سافت شدی از حرفش با جذبه بگی یعنی هات شدی با خنده بگی یعنی حرفش خیلی کیوت بوده ولی بازم تاکید میکنم دقت کن تاثیری که ضربه روی شونه هنگام ادای کلمه داره هیچ کدوم از این حالات ندارن مثلا تو یه چیز باحال بگو

سوهو فقط دو ثانیه فکر کرد:
- کفشات خیلی قشنگه
متین با ضربه ای به شونه سوهو یکم عقب هولش داد و بعد گفت:
- زر نزن

سوهو همون لحن و حرکت رو تکرار کرد و متین شروع به کف زدن کرد:
- آفرین آفرین صد باریکلا هیونگ تو فوق العاده ترین شاگرد من تا به امروزی حالا که انقدر خوبی بذار یه چیز دیگه هم یادت بدم این برای وقتایی که میخواد بغلت کنه یعنی به این شکل که اومد سمتت بغلت کرد تو سریع باید این جمله رو بگی

سوهو با اشتیاق سر تکون داد و منتظر موند و متین با خباثت گفت:
- دست خر کوتاه
- معنیش چی میشه؟

- ببین هیونگ یه معنی خیلی قشنگ داره اصلا تو کلمات نمیگنجه ولی بخوام به کره ای سخت ترجمه کنم یه چیزی تو مایه های اینکه لمس کردنت رو دوست دارم میشه

-یه بار دیگه بگوش
- دست خر کوتاه
- دست کر کوتا

- نه نه هیونگ باید رو خ کار کنی دیدی  شما کره ایا وقتی مشروب میخورین همچین خ رو میکشین انگار تو ناف آلمان دنیا اومدین همونجوری تلفظ میشه کر نیست خره دوباره بگو
-گر

- نه بابا خر خخخخخخخ اینجوری بگو
سوهو دقیق همونجوری تکرار کرد:
- خخخخخر
- آفرین دقیق همینجوری هیونگ خرش خیلی مهمه اصلا کل جمله رو همین خر معنی میبخشه دوباره از اول بگو کامل
- دست خخخخخخر کوتا

متین با افتخار دستاشو به هم مالید و گفت:
- هیونگ اصلا لذتی که تو آموزش و پرورش دادن تو هست تو کل این سوپرایز مسخره خودت و یونگی نبود موافقی بریم جمله بعدی یا واسه این جلسه تا همین جا کافیه؟

- آره فکر کنم تا همین جا کافی باشه الان یه سلام بلدم یه دوست دارم یه دلم برات تنگ شده و یه زر نزن و دست خخخخر کوتاه
متین به زور جلوی خودش رو گرفت که به تلفظ خر سوهو نخنده و خواست باز کرم بریزه که درست همون موقع سر و کله مبین پیدا شد:

- بیبیای عزیز تشریف بیارید شام اماده ست
با بلند شدن یهویی متین سرش رو دزدید مبادا از متین بابت بیبی خطاب شدنش کتک بخوره اما در کمال تعجب متین بدون هیچ واکنشی از کنارش رد شد و گفت:

The ENDWhere stories live. Discover now