کشف کردن اون استعداد بهای سنگینی داشت متین برای اینکه به مبین گرفتن لایو تاریخی رو تدریس کنه به عنوان اولین نمونه از سروه استفاده کرد یه لایو در حال ظرف شستن سروه ازش گرفت و برای اینکه تو خطر نندازتش از فیلتر خیار اینستا براش استفاده کرد
اما خوشبختانه یا بدبختانه اون لایو نه فقط بین آرمی و اکسوال بلکه تو کل سوشال و یوتیوب و اینستا با هشتگ خیار در حال ظرف شستن معروف شد و سروه بعد از فهمیدنش به قدری عصبی شد که یه اکانت یوتیوب ساخت و از فردای همون روز شروع کرد به لایو گرفتن از هر کار پسرا.
از خواب بیدار میشدن با موهای افشون ازشون لایو میگرفت چپ میرفتن لایو میگرفت راست میرفتن لایو میگرفت و انقدر این کار رو تکرار کرد تا تبدیل به یه ترند داغ بین دو تا فندوم شد و همه فندوم صبح تا شب توی اون اکانت یوتیوب منتظر لایو خانمان برانداز از سمت سروه بودن
کی بود که بدش بیاد از بیدار شدن تا نفس کشیدن آیدولش رو با خبر بشه و این وسط دیسپیچ هم مثل همیشه اتیش بیار معرکه شد یه پست با مزمون "پول خوبی توشه که خانوادگی زدین تو کار لایو تاریخی؟" منتشر کرد و همه چیز دقیقا از همین جا شروع شد.
متین از اینکه دیسپچ حتی پای خانواده اش هم به اسنک بازیاش باز کرده بود عصبی شد و در جواب این پست یه عکس از زمانی که دیسپچ بخاطر توهین به بی تی اس توسط آرمیا بلاک شده بود پست کرد و کپشن زد
"آره پول خوبی توشه به شرطی که تاریخت خوب باشه اما انگار تاریخ تو خوب نیست" و دقیقا از بعد از این پست طوفان شد. دیسپیچ در عرض یک ساعت بازم بلاک شد و آل کیپاپ از ترس یه پست با کپشن قدرت دو فندوم بزرگ کیپاپ منتشر کرد
سروه بخاطر تعداد زیاد لایوای تاریخیش اونم فقط تو چهل و هشت ساعت تحریم شده بود تبلتش توسط دوقلوها توقیف شده بود و حالا در حالی که با قهر صندلی عقب ماشین شاسی بلند مامان شون نشسته بود
داشت به کنسرت زنده دوقلوها که سرخوش و با صدای بلند با آهنگ هم خونی میکردن گوش میداد که یهو یه فکر به سرش زد از وسط دو تا صندلی سمت جلو خم شد و وسوسه کنان پیشنهاد داد:
- میگما شما که نذاشتید مینی کنسرت بذارم براتون نمیشه حداقل یه کنسرت لایو تو ماشین بذارید منم ازتون لایو بگیرم؟
پسرا یه نگاه سوالی بهم کردن مبین شونه ای بالا انداخت و متین گفت:
- خب میتونی بگیری اما بیایین یه کاری کنیم بیایین سر لج دیسپیچ هم شده به کانسپت لایو تاریخی خانوادگیمون ادامه بدیم وانمود میکنیم نمیدونیم داری ازمون فیلم میگیریدو نفر دیگه سریع موافقت کردن و سروه لایو رو شروع کرد به ثانیه نگذشته مثلا شروع به نق زدن کرد:
- حوصله ام سر رفت این چه دور دوریه؟ دور دور که بدون آهنگ نمیشه
مبین از آیینه نگاهش کرد و پرسید:
- آهنگ بذارم؟ نمیدونم مامان چی گوشش میده!
YOU ARE READING
The END
Fanfictionفصل آخر از سری مجموعه im not ok و paper cuts دوستان تازه وارد توجه کنید به دلایلی واتپد پارت ها رو به هم ریخته آپ کرده از روی لیست میتونید به ترتیب شماره پارت ها مطالعه کنید این بوک شامل پارت یک تا صد و پنجاه هست