لوین تقریبا با التماس گفت:
- اگه این تنها راهه میخواییم امتحانش کنیم از بیخیال شدن رویامون که حداقل بهتره
مبین دستش رو به میز تکیه داد و خودش رو جلو کشید:
- به گفته خودتون شما الان منفور ترین چهره های کیپاپ هستین از منفور بودنتون استفاده کنید
- یعنی چی؟
- به یه کانسپت دارک فکر کنید یه گروه با پسرای کول و خفن و شرور توی ظاهر اما در واقع یه درون مهربون و کیوت پشت صحنه میدونم به نظرتون تکراری میاد اما خب بذارید اینجوری بگم من همیشه تو فکر یه لاین آپ دبیوی متفاوت بودم
آیدولایی که به جای بت مثبت بودن منفی و بدجنس و بی اعصاب به نظر میان اما در واقع نیستن و این یه روی دروغیه که بقیه سعی داشتن نشون بدن.
ببخشید همه اینا خیلی یهویی شد و واسه همین نتونستم هیچ ارائه ای براتون آماده کنم اما میتونم رویاهام رو باهاتون شریک شم. به یه گروه کاراموز فکر کنید که از تمام بیست و چهار ساعت روزشون رو که میگذرونن فیلمبرداری میشه
از تمام تلاش ها بی خوابی ها دعواها مریضی ها و سیاهی هایی که کیپاپ توی پشت صحنه اش داره و همه اینا تو یه ولاگ یک ساعته هر هفته به مدت یک سال پخش میشه از تشکیل گروه دوره کاراموزیشون هر روزی که میگذرونن تا تشکیل گروه ایده پردازی اتاق فکر و هر چیز دیگه اش ثانیه به ثانیه فیلم برداری میشه و پخش میشه
اینجوری مردم با اون آیدول عجین میشن و منتظرش میمونن میخوان ببینن نتیجه اون یکسال تلاش هایی که به چشم دیدن چی میشه بنابراین پاش میمونن هواشو دارن یا حداقل این تصور منه
لوین به دو تا دوست دیگه اش نگاهی کرد و مردد پرسید:
- امتحانش که ضرر نداره داره؟
هر دو شون سر تکون دادن هیچ چاره دیگه ای نداشتن این تنها دست کمکی بود که سمتشون دراز شده بود مبین که اشتیاق شون رو دید سعی کرد بیشتر ترغیبشون کنه
- همه چیز رو خودم در اختیار تون میزارم روی شما سر زندگیم ریسک میکنم تنها دارایی من تو زندگی این استدیوعه بالای استدیو براتون اتاق تمرین میسازم خودم آموزشتون میدم و برای بالا تر رفتن بازدید ولاگاتون هر هفته یه آیدول رو برای اموزشتون دعوت میکنم بالای همین ساختمون هم بهتون خوابگاه برای زندگی میدم همینجا تمرین میکنید
همینجا زندگی میکنید و اوقات فراغتتون و اوقات خالی من میایید تو استدیو تا بهتون اهنگسازی یاد بدم سلف پرودیوسر میشید و این محبوبیتتون رو بالاتر میبره روتون سرمایه گزاری میکنم بخاطرتون لیبل استدیو رو تبدیل به لیبل کمپانی میکنم و حتی توی قرار داد همه چیز رو نصف میکنم
میشید اولین گروه کمپانی من شما موفق بشید منم موفق میشم شما ببازید من همه چیزم رو میبازم و در مقابل همه اینا فقط یه شرط دارم
ESTÁS LEYENDO
The END
Fanficفصل آخر از سری مجموعه im not ok و paper cuts دوستان تازه وارد توجه کنید به دلایلی واتپد پارت ها رو به هم ریخته آپ کرده از روی لیست میتونید به ترتیب شماره پارت ها مطالعه کنید این بوک شامل پارت یک تا صد و پنجاه هست
