part 101

802 180 271
                                    

در حال خوردن صبحانه مقاله رو برای سوهو خوند:
- رای نهایی دادگاه حضانت کیم رابین اعلام شد طبق نظر دادگاه خواهان آقای متین منصوری با توجه به سابقه خودکشی که دارند صلاحیت نگهداری از یک کودک را ندارند و به همین دلیل دادگاه ایشان را مناسب پدرخواندگی ندانسته و درخواست ایشان مبنی بر فرزندخواندگی را مردود دانستند

سوهو سعی کرد  با لبخند آرومش کنه دستش رو گرفت و گفت:
- هی باشه تو که اینو از دیروز میدونستی دیگه نیازی نیست واسش حرص بخوری
با عصبانیت لبش رو جوید و جواب داد:

- آخه مشکل رای دادگاه نیست مشکل کامنتای زیر مقاله ست انگار به نتیزنا و هیترا گفته باشی این یه فرصت ویژه برای هیت دادن به متین بنگتنه تا میتونید بهش فحش بدین و روانی صداش کنید که عقده هاتون خالی بشه...

اینو گوش کن... معلومه که به یه روانی بچه نمیدن اون بچه همین جوریشم بخاطر زندیگی با اون زنیکه روانی مشکل روحی پیدا کرده فکر کنید بخواد مرگ پدر خوندشم ببینه... خب خودت بمیری نسناس

انقدر صداش بالا رفت که سوهو بی اراده ترسید اینبار به جای گرفتن دستش انگشتش رو لای انگشتای مبین قفل کرد و سعی کرد ارومش کنه:
- یااا مویینا به خودت بیا مگه اولین باریه که به متین هیت میدن
مبین با دلخوری گفت:

- اولین بار نیست اما صد بار دیگه هم تکرار بشه من همین جور عصبی میشم هیونگ تو نمیفهمی هر بار که تو همچین حجم وسیعی هیت میگیره چقدر ناراحت میشه من میفهمم من پا به پاش آب میشم من باید همش نگران این باشم بخاطر این هیتا افسردگیش برنگرده

با انگشت شصتش آروم پشت دستش رو نوازش کرد و ملایم گفت:
- میفهمم نگران برادرتی حق داری اما باور کن متین خیلی قوی تر از اون چیزیه که فکر میکنی و تازه اگه تمام اون هیتا رو فاکتور بگیریم خیلی پیام های حمایتی هم زیر اون پست هست

من حتی دیدم که طرفداراش داشتن براش کمپین حمایتی میزدن که دادگاه توی رایش تجدید نظر کنه دیدم که خیلیا داشتن میگفتن متین نجاتشون داده و یه فرشته ست نه یه روانی که صلاحیت نگهداری نداشته باشه

مبین هم همه اون فیلما و هشتگا رو دیده بود اما بازم تا وقتی قلبش از طرف متین اروم نمیشد نمیتونست احساس راحتی کنه
سوهو برای پرت کردن حواس مبین گفت:

- من که فکر میکنم با این حجم از حمایتی که شده دادگاه مجبور بشه تجدید نظر کنه و حضانت رو به متین بده
قلب مبین فشرده شد بالاخره وقت شده بود که درباره تصمیمش با سوهو حرف بزنه نفس عمیقی کشید و گفت:

- متین دیگه حضانت رو نمیخواد
- چی؟ برای چی؟
- میگه یونگی بچه رو قبول نکرده بهش گفته اگه اون بچه رو بخوای رابطه مون تمومه

سوهو تک خنده ناباوری زد و گفت:
-شوخی میکنی؟ یونگی هیچ وقت اینو به متین نمیگه اون تو شرایط بدتر از اینم رابطشو با متین تموم نکرده

The ENDWo Geschichten leben. Entdecke jetzt