part 50

1K 187 341
                                    

سوهو از بغلش بیرون اومد و کوتاه توضیح داد:
- سوپرایز رو که نمیگن نشون میدن باید همراهم بیای
به چهره اش حالت متاسفی داد و گفت:
- الان؟ جونا نمیتونم خیلی سرم شلوغه این مدت بخاطر فیلمبرداری سریال همه کارای استدیو مونده خیلی کار دارم و گویا بخاطر مدیر جدیدم باید کلی گندکاری هم تمیز کنم

- کارا این همه مدت منتظر موندن میتونن برای یه شب دیگه هم منتظر بمونن
ابروهاش از تعجب بالا رفت این اولین بار بود سوهو انقدر بی منطق برای چیزی اصرار میکرد

- گفتم که کلی کار مونده به این زودیا...
سوهو با اون روی جدیش که خیلی کم نشونش میداد بین حرفش رفت:
- به کدوم زودیا؟ من دو هفته دیگه دارم میرم سربازی و کل این چهار ماه اخیر هر دو مون انقدر سرمون شلوغ بود که حتی به زحمت شبا همدیگه رو میدیدم چه برسه اینکه بخواییم با هم سر قرار بریم.

این که بخوام قبل رفتن فقط یه شب با دوست پسرم باشم خواسته عجیبیه؟
غصه تمام قلب مبین رو گرفت واقعا فقط دو هفته مونده بود؟ به این زودی چهار ماه گذشته بود و فقط برای دو هفته دیگه سوهو رو کنارش داشت؟

گوشیشو از میز کنارش برداشت و بدون حرف فقط دست سوهو رو گرفت و سمت در اتاق قدم اول رو برداشت سوهو سریع اعتراض کرد:
- یاا جلو بقیه دستم رو نگیر

قبل از اینکه در رو باز کنه با حسادت کیوتش اعتراض سوهو رو در نطفه خفه کرد:
- فکر نکن ندیدم واسه ریلیتی قبلی که برای دیدن آهو ها رفتیم یواشکی دست سهون جونتو گرفتی هیچ اعتراضی وارد نیست

سوهو فقط خندید حق با مبین بود وقتی انقدر قشنگ به هیونگش حسودی میکرد معلوم بود که هیچ اعتراضی وارد نبود
بدون اینکه حتی بیرون از اتاق هم دست سوهو رو ول کنه خطاب به معاونش گفت:

- نونا من امشب نیستم شاید فردا هم نباشم پس فردا هم همینطور اصلا کل این دو هفته رو نیستم هر چیزی شد بهم پیام بده و هیچ کاری هم بدون اینکه واسه من بفرستی تایید انتشار نکن

سمت مدیر لی که با یه دهن باز خیره دستای سوهو و مبین بود برگشت و فقط محض یادآوری گفت:
- نیم پرده پایین تر کل اهنگ ضبطشون بذار برای امشب و به هیچ عنوان فالش قبول نکن قبل تایید چیزی که اماده کردی رو برام بفرست

جلوتر از سوهو سمت خروجی استدیو رفت و سوهو رو هم همراه خودش کشید با خروجشون از استدیو بالاخره سوهو به حرف اومد:
-استدیو خیلی شلوغ بود جلو اون همه آدم دستمو گرفته بودی

دکمه آسانسور رو زد و در حال منتظر موندن برای پایین اومدن آسانسور گفت:
- استدیوی من همیشه شلوغه تو فکرم یه ساختمون بزرگتر برای استدیو بخرم و گسترسش بدم و در مورد دستات بهش عادت کن جونا کل این دو هفته باقی مونده رو بهت مثل کنه میچسبم

The ENDDonde viven las historias. Descúbrelo ahora