اکشن دادن دوباره کارگردان باعث شد متین اول یه نگاه شوکه از سرتا پای کارگردان گردالی بره و بعد یه آه کشید و سمت مبین برگشت و پرسید:
- برادر عزیزم از برای چه مرا به اینجا فرا خواندی؟مبین با گیجی پرسید:
- چرا انگار داری سریال تاریخی بازی میکنی؟
متین دستش رو جلوی دهنش گذاشت و مثلا اروم اما طوری که صداش یه همه میرسید گفت:- هیس من سلیقه کارگردانتون دستم اومد اون این مدلی دوست داره از این مدلای فامیلاشون که باید بگیم چطو به تو گیر ندادن
مبین هم خندید و با اینکه لهجه تاریخی کره ایا رو بلد نبود اما سعی کرد کتابی تر از حالت عادی جواب بده که متین رو راضی کنه:
- میخواستم از تو بخواهم به من طراحی رقص یاد دهیکارگردان با گیجی کات داد و گفت:
- ببخشید ولی چرا احساس میکنم یجور عجیبی دارید حرف میزنید؟
متین باز زیر لبی گفت:- اوه مچمون رو گرفت فهمید داریم از فامیلاش کاپی میکنیم
و بعد رو به کارگردان کرد و بهانه آورد:
- ما نه اینکه خارجی هستیم فقط کره ای سخت بلدیم حرف بزنیم شما به دل نگیر
مبین خندید و این بار صادقانه از کارگردان خواست:- پی دی نیم اشکال نداره اگر اونجور که دلمون میخواد و طبیعی جلوی دوربین رفتار کنیم
و بالاخره کارگردان عزیز هم راضی شد که کوتاه بیاد و دست از سر کچل این دوتا برادر برداره متین چهار زانو وسط سالن تمرین اس ام نشست و گفت:- خیلی خب قبلا گفته بودی میخوای طراحی رقص یادت بدم اولین قدم گوش دادن به اهنگ روی ریتم رفتن و تشخیص ژانر و سبک موسیقیه بهم نشون بده قراره روی چه اهنگی رقص طراحی کنیم
مبین گوشیش رو به استریوی سالن تمرین وصل کرد و اهنگی که دیشب سوهو هیونگ به عنوان کار نهایی تو گروه فرستاده بود رو پلی کرد متین با دقت به اول تا اخر اهنگ گوش داد و حتی وسطش چند باری چیزی توی نوت گوشیش یادداشت کرد با تموم شدن آهنگ گوشیش رو کناری گذاشت و گفت:
- خیلی خب بهم نشون بده خودت چی طراحی کردی
کارگردان با گیجی به متینی که خیلی جدی نشسته بود و کارش رو میکرد نگاه کرد واقعا این همون پسر بی خیال و خنده روی یکم پیش بود که یک ساعت تمام با شوخیاش فیلمبرداری رو عقب انداخته بود؟ باورش نمیشد!مبین از جا بلند شد و در حالی که آهنگ رو پلی میکرد آماده رقص شد متین باز گوشیش رو برداشت و اماده فیلم گرفتن شد مبین هنوز شروع نکرده رقص رو متوقف کرد و با گیجی پرسید:
- چیکار میکنی ازم فیلم میگیری؟متین خیلی کوتاه جواب داد:
- اوهوم که بعد اشتباهاتت رو نشونت بدم
مبین سری تکون داد دوباره از ابتدای آهنگ رو اورد و اینبار شروع به رقصیدن کرد با تموم شدن اهنگ در حال نفس نفس زدن کلاهش رو برداشت و کنار متین تکیه زده به اینه نشست و پرسید:
ESTÁS LEYENDO
The END
Fanficفصل آخر از سری مجموعه im not ok و paper cuts دوستان تازه وارد توجه کنید به دلایلی واتپد پارت ها رو به هم ریخته آپ کرده از روی لیست میتونید به ترتیب شماره پارت ها مطالعه کنید این بوک شامل پارت یک تا صد و پنجاه هست