یبار دیگه بچه ها رو بوسیدم،به شدت پشیمون بودم.
-نمیشه نریم؟
فرید هلم داد سمت در-دیگه خداحافظیتو کردی بریم...
-فرید...
فرید-حرف نزن!بچه ها،ماما و باباجونو اذیت نمیکنین هرچی گفتن گوش میدین!باشع؟
بچه ها هردو ناراحت فقط کله تکون دادن.
فرید-خداحافظ همگی!
دستمو کشید برد سمت گیت،دگ کلا تو خودم نبودم،فکر و ذهنمو پیش بچه ها جا گذاشته بودم تا وقتی که تعجب بالاخره منو به خودم آورد!تعجب از چی؟!
-فرید!
بیخیال گفت-هوووم؟
-درجه دو؟
شونه بالا انداخت-گفتم اگه فرست کلاس بگیرم تا برسیم اونجا کلی حرص میخوری و به پولی که باید پس انداز می کردیم فکر میکنی و سفرو به خودت و خودم کوفت می کنی!ازونجایی که کل این سفرو واسه تو برنامه ریزی کردم نمیخوام با دعوا شروع شه!
خوشحال نشستم کنارش و گونشو بوسیدم-دوست دارم دوست دارم دوست دارم.
خندید-تو سه تا دوسم داری من سه هزارتا!
پ ن نویسنده:بعله درست حدس زدین همون سه هزارتایی که فکرشو کردین😎😍😭
سرمو گذاشتم رو شونش و پرسیدم-خب دیگه چیکار کردی؟
فرید-خیلی کارا!یه هتل خوب رزرو کردم با ویوی عالی،یه ماشین اجاره کردم...
-چی؟ماشین چرا!با تاکسی میرفتیم خب!
فرید-نابغه جونم،یکم تحقیق میکردی کاش!از هلند چی میدونی؟
-کشور گلهای لاله و آسیاب بادیه و اسمشnederlsnd😑
فرید-دستت درد نکنه😂اونجا چیزی به اسم تاکسی بین شهری وجود نداره!ما هم که به مترو و اتوبوس و این چیزا وارد نیستیم.بهترین گزینه همین کاری بود که کردم!
چپ چپ نگاش کردم-منم که چغندیج!
فرید😶-چی چی دیج؟
-چغندیج!ترکیب چغندر و هویج!از ژوان یاد گرفتم!
از خنده شونه هاش می لرزید.با ذوق زل زدم به خنده هاش،معذب شد خندشو خورد!
فرید-چی شد؟
-هیچی!چرا هی فک میکنی یچیزی شده؟من نمیتونم دو دیقه درست حسابی و بی منظور نگات کنم؟
فرید-عجیب بود خب!چرا میزنی؟
جوابشو ندادم و باز ساکت شدیم،نیم ساعتی ساکت بودیم تا بالاخره خودش سر صحبتو باز کرد.
فرید-کبی حوصلم سر رفت.
سرمو چرخوندم نگاش کردم.
فرید-یه سوال ازت بپرسم؟
-بپرس!
فرید-چرا انقد از گل لاله خوشت میاد؟هرچی فک میکنم یادم نمیاد هیچ لالهای تو زندگیت باشه!
چپ نگاش کردم-مگه تو آفتاب گردون دوس داری قبلا عاشق یکی به اسم آفتاب بودی؟
فرید-آفتاب گردون فرق میکنه همه دوسش دارن!ولی هیشکی لاله دوس نداره منو یاد شهید و جنگ و این حرفا میندازه!
😶به نظرش درمورد لاله گوش دادم.
-خب من لاله رو واسه خودش دوس دارم.نمیدونم چرا،یاد این چیزایی که گفتی هم نمیفتم!
فرید-یه چیزی میگم فقط منو نزن!باشه؟
مشتمو آماده کردم و گفتم-قول نمیدم!
فرید-یکیو تو فرودگاه دیدم.
-یکی از دوست دخترای سابقت؟
فرید-نچ!
-کراش داشتی روش؟
فرید-نچ!
-بگو دگ!
فرید-یاقوت!
عمرا اگه این اسم یادم میرفت!
-همون دختره ک میخواستی بندازی به من؟
فرید-اوهوم.
با مشتم کوبیدم به پهلوش-این مشت زدن داشت؟
فرید-پس چرا زدی!
-چون فکر کردی میزنمت!چرا به من نشونش ندادی!؟
اخماش رفت تو هم-نشون دادن نمیخواست!
-نه جدی!دوست داشتم ببینمش!
فرید-عمرا!
-خوشگل بود؟
فرید-ای بد نبود!
-فریییید؟؟؟؟؟حسودیت شده؟من که یبارم ندیدمش!
فرید-اگه میدیدیش منو یادت میرفت!خوشحالم حرفمو قبول نکرده بودی!
پیشونیمو چسبوندم رو شونش و بازوشو بوسیدم-عمرا اگه کسی جای تو رو بگیره...دگ خودتونو واسه همه چی اماده کنین😂دعوا،اسمات،مومنت عاشقونه و و و!
🐲نبات🐲
YOU ARE READING
Obiymy
Romanceهر آدمی فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی خوب میکنه. و فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی بد میکنه...! بیچاره اونی که این دونفرش یه نفره🙃 پ ن:معنیobiymyآغوش هست #گی_کاپل 🌻پریا🌻