مامان-هنوز تو کارتون موندم!اون از تو که سفرتونو نصفه ول کردی برگشتی آمریکا،اینم از فرید که لام تا کام نمیگه چیشده.ولی کبریا قربونت برم این بچه یهچیزیش هست!
ترسیدم-کدومشون؟شوان؟
مامان-نه عزیزم منظورم فرید بود!
-آها!
مامان-نمیگی چیشده؟
-مامان،یه مشکل حقوقی برامون پیش اومده و من ترجیح دادم بچهها این مدت اینجا نباشن،فرید هم مواظبشونه،منم با تمرکز بیشتری به کارم میرسم،اگه مزاحمتونن یه فکری براش کنم؟
مامان-من از خدامه هرچی بیشتر اینجا بمونن من کمتر تنهام.ولی نگران توعم.فرید هم که حرف نمیزنه.
-چیز مهمی نیست مامان،خیلی زود مشکلو حل میکنم.
مامان-باشه قربونت برم.کاری نداری؟
-نه.
مامان-گوشیو بدم با فرید حرف بزنی؟
-ممنون میشم.
مامان-مواظب خودت باش،خداحافظ
-خداحافظ مامان.
یکم صبر کردم.
فرید-الو.
-سلام فرید.
فرید-سلام.یه لحظه صبر کن.
احتمالا رفت تو اتاق درو بست.
فرید-چیشد؟
-تو مطمعنی بچه از تو نیس؟
فرید ساکت شد.
-فرید؟چیکار کردی؟
فرید-بچه من نیست!
-فردا مشخص میشه.امروز بردمش آزمایش داد.
فرید باز ساکت شد.
-فرید؟یه چیزی بگو من تا فردا از فکروخیال دیوونه میشم!
فرید-همهچی درست میشه.
-بچهها چطورن؟
فرید-بهونتو میگیرن.
-فردا تکلیفمون مشخص میشه...
فرید-کبریا،اگه...
چشامو بستم،میدونستم!!!بعد صحبت کردن با امیلی آماده هرچیزی بودم.
-باهاش خوابیدی نه؟
فرید-اون شبو یادته که نیومدم خونه؟
اخم کردم-گفتی یه مهمونی سادس!با دیاکو و کوین رفتی.طبق معمول مست کردی و نیومدی خونه.
فرید-اونم بود.
حرف نزدم
فرید-باور کن نمیخواستم اینجوری بشه!مست بودم و هیچی یادم نمیاد!فقط یادمه صبح که بیدار شدم...
-کنارت بود!
فرید-میدونم ازم ناامید شدی و من خیلی خیلی متاسفم.
-میخوام یکم فکر کنم.
قطع کردم و سرمو گرفتم تو دستام،چرا تعجب نکردم؟انتظارشو داشتم.امیلی لعنتی،حالا چیکار کنم؟فرید،بچهها،امیلی،سرم داشت منفجر میشد.گوشیم زنگ خورد،آماده بودم تموم دق و دلیمو رو اولین نفر خالی کنم و قرعه به نام دیاکو افتاد.
-باز چیشده؟
دیاکو-حالت خوبه؟
-نه خوب نیستم،به لطف پنهانکاریهای تو فرید خوب نیستم!من دارم میترکم!
دیاکو-میام دنبالت بریم بار صحبت کنیم.
-خود احمقت میدونی من مشروب نمیخورم!
دیاکو-میریم کافیشاپ،روز سختی داشتی،یکم آرومشی.الآن میام.
خیلی زود رسید،تا کافیشاپ حرف خاصی نزدیم.چای سبز سفارش دادم و نشستم.
دیاکو-کبریا من واقعا متاسفم که زودتر بهت نگفتم.
-خسته شدم از بس این دو روز متاسفم شنیدم.حرف تازهای نداری بزنی؟
دیاکو-فرید مقصر نیست!
چشامو چرخوندم-عمهی من با اون جنده خوابیده.
دیاکو-اون یه اتفاق بود!
-حرفت مسخرس!
دیاکو-جدی میگم!من خودم تاحالا چنددفعه با آدم اشتباهی خوابیدم.
-احمق جون تو زن و بچه نداری،فرید منو داشت!بچههارو.
دیاکو-داشت؟؟؟؟؟؟
سرمو انداختم پایین-فعلا تکلیفم با خودم مشخص نیست.
دیاکو-فرید مجبور شد دوباره استخدامش کنه،تو که دیدی چه وحشیایه،بعدشم خودشو بدون دعوت انداخت تو اون مهمونی،من هیچ وقت با مشروب از حال نرفتم ولی اونشب این اتفاق افتاد!اونم با سه تا لیوان آبجو و دوتا مارتینی،عجیب نیست؟شرط میبندم چیزخورمون کرده بود.
اخم کردم-اره همه گناهکارن و شما دوتا بیگناه!فرید هم بیهوش با اون زنیکه خوابید!منم خرم خر!من فریدو از وقتی شیش سالم بود میشناسم!میدونم اگه بخواد چقد خوب میتونه دروغ بگه،میدونم تا اوضاع داغون نباشه اینجوری خودشو نمیبازه...و فرید،خودشو باخته،بدم باخته!
دیاکو-فرید خودشو نباخته،تو رو باخته!واسه همین داغونه...شاید روش ابرازعلاقش به درد خودش بخوره،شاید خرابکاری زیاد کرده باشه،ولی جفتتون باید قبول کنید،شما دوتا همو تکمیل میکنین و فرید بدون تو ناقصه!تو تنها کسی نیستی که تو زندگی نشترکتون فداکاری کردی.
-منظورت چیه؟
دیاکو-بیخیال.
-دیاکو،به اندازه کافی از دستت عصبانی هستم بهتره حرف بزنی.
دیاکو-گرایش جنسی تو چیه؟
-این چه سوال احمقانهایه؟
دیاکو-جواب منو بده.
-من گیم و اینو همه میدونن!همیشه گی بودم
دیاکو-فرید چی؟؟؟
با شک گفتم-فرید بایسکشواله؟
دیاکو-بفرما!خودتم مطمعن نیستی،نظر منو بخوای فرید اصلا هم بای نیست،اون کاملا استریته!
اخم کردم-منظورت چیه؟پس من این وسط پشمم؟
دیاکو-فرید تمام این مدت حتی یبارم نگاه جنسی به هیچ نوع جنس مذکری ننداخته!پیر و جوون،لاغر چاق خوشاندام برنزه یا سفید،فرقی برای فرید نداره.
-چرا باید راحب این مسائل حرف بزنیم؟
دیاکو-حرفم تموم نشده،ولی من نگاهشو رو خانوما دیدم!هیزی فرید این وقتا گل میکنه!
-نمیخوام بشنوم.
دیاکو-خودت!من مچ تو روهم وقتی به بقیه نگاه میکردی گرفتم،تو از مردای برنزه و قد بلند خوشت میاد!ترحیحا سیکس پک هم داشته باشن!
-هدفت از گفتن اینحرفا چیه؟
دیاکو-میخوام بهت بفهمونم فرید اگه دوستت داره فقط و فقط بهخاطر خودته!اون میل جنسی که تو بهش داریو اون نمیتونست داشته باشه،ولی عشقش بهت انقدر قوی بوده حتی حس نکنی،تموم این مدت فرصت اینو داشته که بلغزه،خطا کنه،خودم شاهد بودم،ولی نکرده،به تو و عشقت وفادار بوده،نمیتونی با یه اشتباه تو گذشته جا بزاریش!هردومون میدونیم چقدر دوسش داری،پس لطف کن و حداقل به خودت دروغ نگو.
-یعنی میگی چشامو رو اینکارش ببندم؟؟؟؟؟با اینکه ممکنه امیلی ازش باردار باشه؟
دیاکو-نه،میگم به خاطر عشقتون یه فرصت دیگه بهش بده...خب چی فکر میکنین؟میبخشه؟نمی بخشه؟
🌼نبات🌼
أنت تقرأ
Obiymy
عاطفيةهر آدمی فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی خوب میکنه. و فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی بد میکنه...! بیچاره اونی که این دونفرش یه نفره🙃 پ ن:معنیobiymyآغوش هست #گی_کاپل 🌻پریا🌻