discord

493 67 32
                                    

-باورم نمیشه یعنی از کی یاد گرفته؟
فرید-اونجوری نگام نکن من فحش میدم ولی جلو بچه‌ها نمیگم حرومزاده!
-باید جدی باهاش صحبت کنی.
فرید-چرا خودت باهاش حرف نمیزنی؟
-چون حرف من به پشمشم نیست!
فرید-شاید از خودت یاد گرفته؟
یه پس‌گردنی محکم بهش زدم-ببند!!!!!
فرید-هی هی هی.وحشی.
دستمو شل کردم که دوباره بزنمش جاخالی داد.
-خب الان چیکار میکنی؟
فرید-از زیر دست سنگینت جاخالی میدم.
-😒منظورم این بود که میری شرکت؟
فرید-آهان،اگه دیگه نمیزنی برم؟
خندم گرفت-روتو کم کن و برو...
فرید که رفت نشستم فکر کنم ژوان از کجا حرومزاده رو یاد گرفته؟شاید تو کلاسشون شنیده؟شاید تو تلویزیون دیده؟هرچند منو فرید تموم فیلم‌هایی که میدیدن رو چک میکردیم.فکر نکنم،شاید،شاید از دیاکو شنیده!دیاکو زیاد فحش میده،حتما همینه،چندبار بهش گفتم جلو بچه‌ها فحش نده؟زنگ زدم بهش.
-الو دیاکو؟
دیاکو-سلام.
-سلام،کجایی؟
دیاکو-شرکت.
-بیا خونه‌ی ما میخوام باهات حرف بزنم.
دیاکو-چیشده؟
-بیا میفهمی،منتظرتم دیرنکن.
علاوه بر بچه‌ها می‌خواستم ازش درمورد امیلی بپرسم،از دیشب درگیر این بودم که چطوری ازش حرف بکشم و این بهترین فرصته.
زودتر از چیزی که انتظار داشتم رسید.
-سلام،بیا تو،خوش اومدی.
همونطور که کفشاشو در میاورد گفت-سلام،منو ترسوندی!چیشده؟
-بیا بشین،باید صحبت کنیم.
نشست روبروم.
-خب،اول موضوعی که اهمیت کمتری داره.تو جلو بچه‌ها فحش دادی؟
دیاکو-چه فحشی؟
-دیروز ژوان به هم‌کلاسیش گفته حرومزاده!
دیاکو خندید-چه غلطا!
-دادی یا نه؟
دیاکو-معلومه که نه!خایشو ندارم به بچه‌های تو فحش یاد بدم😂
-😒خب،می‌خوام ازت یچیزی بپرسم که فرید نباید بدونه،یه راز بین منوتو،میتونی نگهش داری؟
جدی شد-البته.
-از امیلی چی میدونی؟
دیاکو-امیلی بولاک؟
-آره.
دیاکو-چیزی شده؟
-نه،فقط حس خوبی بهش ندارم.
دیاکو-مطمعن نیستم درست باشه بهت بگم،نمی‌خوام الکی شک کنی.
-هرچی میدونی بگو،خودت میدونی که من الکی زندگیم با فرید خراب نمیکنم.
دیاکو-امیلی عاشق فرید.ولی باور کن یه طرفس!یعنی من تاحالا رفتار متقابلی از فرید ندیدم.
لبمو گاز گرفتم و رفتم تو فکر،رفتار دیشبشون رو تو ذهنم تحلیل میکردم،شاید فرید عاشقش نباشه،ولی بدشم نمیاد!
دیاکو-کبریا؟خوبی؟
-اوهوم،مرسی که اومدی،دیگه برو،به فرید که  نگفتی اومدی اینجا؟
دیاکو-نه اصلا شرکت نبود.
-یعنی چی که نبود؟مطمعنی؟گفت میره شرکت.
دیاکو زد تو سرش-فک کنم خراب کردم!!!!
-بلند شو منو برسون شرکت!بجنب!
حق با دیاکو بود،منشی فرید گفت امروز اصلا فریدو ندیده.زنگ هم زدم بهش ولی جواب نداد،کلافه نشستم رو صندلیش و واسه کم کردن استرسم شروع کردم به جرخیدن دور خودم.آروم باش کبریا،حتما کاری داره،اون فریده،تو میشناسیش،خیانت نمیکنه‌،دروغ نمیگه،دوستت داره...

🔞مژده مژده🔞
پارت بعد اسمات داریم.
😈نبات😈

ObiymyWhere stories live. Discover now