dream

767 84 2
                                    

رویابافی‌هام درمورد بچه تمومی نداشت، هر شب و هر روز در موردش صحبت میکردم، میل به بچه‌دار شدن اونقدر توم زیاد بود که فرید عصبی و کلافه میشد، البته سفت تر از این‌حرفها بود، تحت هیچ شرایطی از خر شیطون پایین نمیومد البته منم بیدی نبودم که با این بادا بلرزم هر روز بیشتر اذیتش میکردم تو تماس‌هایی که با مامان داشتم واسش تعریف میکردم چه بلاهایی سر فرید میارم، البته قسمت اینکه قراره بچه‌ها مال فرید باشنو کاملا سانسور میکردم چون مامان میفهمید واسه بچه‌های اون انقدر ذوق زدم دیگه جواب تلفنمم نمیداد!این روزا مامان یکم مهربون تر شده بود گاهی صدای خنده کنترل شده‌اشو بعد تعریف کردن شیطونی‌هام میشنیدم، حتی چندباری صدای نفسای کشدار و بغض آلودشو شنیدم. میدونستم دلتنگمه و این اوضاع همیشگی نیست، یکسال از مهاجرتمون میگذشت و من هر روز به آینده امیدوارتر بود و صدالبته که مقاومت فرید بی‌فایده بود، همه تحقیقات لازمو کرده بودم و کارهایی که نیاز بود انجام داده بود فقط فرید باید میومد و برای لقاح مصنوعی اسپرم میداد که آقا اصلا به روی خودشم نمیاورد!
اتاق بچه درست کرده بودم، کلی لباس دلبر و ناز بچگونه خریده بودم، کتاب‌های کمک بچه داری می‌خوندم، حتی کسی که رحم اجاره بده هم پیدا کرده بودم، یه خانوم جوون و سالم ، پولی که میگرفت کم نبود ولی قرار بود یه کوچولوی ناز تحویلمون بده پس اهمیتی نداشت!
فرید یدونه محکم زد در کونم و غر زد_باز رفتی تو هپروت؟
خواستم باز بهش فشار بیارم پس گفتم
_داشتم فکر میکردم کاش بچمون دختر باشه!فکرشو کن،موهاشو موشی ببندم.
فرید_کمتر چاخان کن کبریاخان! راستشو بگو.
_باشه بابا، داشتم فکر میکردم تو چقدر یبس تشریف داری که هنوز راضی نشدی، کم مونده خودمو جر بدم!
فرید یکم خندید و گفت_بدم نمیاد امتحان کنی!
یدونه زدم پس کله منحرفش، بیشتر خندید.
_هنوز نظرت عوض نشده؟
فرید_چرا، شده...
_چیییییییییی؟؟؟
فرید_خیلی فکر کردم، اگه این چیزیه که میخوای، باشه!
پریدم بغلش و صورتشو غرق بوسه کردم.
_خیلی دوستت دارم.
فرید_میدونم، ولی جرعت داری بچه‌رو بیشتر از من دوس داشته باش!
لباشو محکم بوسیدم و گفتم_تو یدونه منی و من هیشکیو اندازه تو دوست ندارم. میگم...
فرید_هوووم؟
و سرشو آورد جلو که ببوستم، جاخالی دادم و پرسیدم
_کی بریم اهدای اسپرم؟؟؟...
فرید_جدی الآن وقتش بود؟؟؟

فرید_جدی الآن وقتش بود؟؟؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
ObiymyWhere stories live. Discover now