if somebody hurts you i want to fight

482 56 24
                                    

دستمو گذاشتم کنارم و جای خالیش رو حس کردم.با ترس از خواب پریدم.اثری از ژوان نبود.ولی فرید نشسته بود رو تخت شوان و داشت کتاب میخوند.
-ژوان کحاست؟
تازه متوجه شد بیدار شدم😤😒
فرید-بعد اینکه صبحونه خورد حالش خیلی بهتر بود.خواست کارتون ببینه.
پوووووف.دوبارع خودمو انداختم رو تخت.
فرید-دیشب تا صبح بیدار بودی واسه همین نزاشتم بچه‌ها بیدارت کنن.
-مرسی.واقعا به خواب نیاز داشتم.
فرید-پاشو،واست صبحونه درست کردم
سرمو روی بالشت فشار دادم.
-نمیخوام.
بلند شد نشست کنارم.سرمو از رو بالشت برداشتم و گذاشتم رو پاش.حرکت انگشتاش لای موهامو دوست داشتم.
-فرید،یکم دگ ادامه بدی میتونم یه ساعت دیگه بخوابم.
فرید-پس بهتره اینکارو نکنیم...
تا به خودم بیام دستمو کشید و چون انتظارشو نداشتم از رو تخت افتادم‌پایین.
-آآآآآآخ.
فرید-فک کنم دیگه خوابت پرید پفک جون!
با حرص چشامو باز کردم-الآن به کی گفتی پفک؟؟؟؟؟
فرید-اوپس،مثکه اوضاع خرابه...
از رو بدن پخش زمینم پرید و فرار کرد.منم بلند شدم و دویدم دنبالش.
-گور خودتی کندی!
از پله ها دویدم پایین و تقریبا جلو آشپزخونه بهش رسیدم.پریدم رو کمرش،پاهامو دور کمرش حلقه کردم و با یه دست موهاشو تو مشتم گرفتم و دست دیگمو دور گردنش پیچیدم.
-بگو غلط کردم تا خفت نکردم!
فرید-آخ اخ،ژله‌ی وحشی!
یه لحظه باورم نشد.داد زدم-به کی میگی ژلللللله؟
ژوان-موهاشو بکن!
-تو دخالت ن...چیییی؟
برگشتم دیدم جفت خنگولام با هیجان بهمون خیره شدن.
ژوان-به منم یاد میدی؟
-مو کشیدنو؟
ژوان-نه!اون که کار دختراس!من می‌خوام یاد بگیرم اینجوری بپرم رو کمرت🤤
سریع پریدم پایین و با دست موهای فریدو مرتب کردم.
-به موقع یاد میگیری.
شوان-ولی تو چجوری یاد گرفتی؟
😐-چرا فکر کردین اینکارا ازم برنمیاد؟
شوان-چون تو مث فرید نمیری باشگاه!
فرید موذیانه گفت-منو کبی اینکارا رو یجای دیگه تمرین میکنیم!
شوان-کجا؟
فرید-تو تخت‌خوا....
-خفه شو!شوخی میکنه پسری!
جلو پای ژوان نشستم و دستمو گذاشتم رو پیشونیش تا یه وقت تب نداشته باشه.
-تو خوبی گل پسر؟
ژوان-آره.
-جاییت درد نمیکنع؟
ژوان-نه.
-مشکلی نداری؟
ژوان-پی‌پیم آبکی شده!
خندمو خوردم.و پشتشو مالیدم
-زود خوب میشی عزیزم.قول میدم



*************

I've been reading books of old
The legends and the myths
Achilles and his gold
Hercules and his gifted
Spiderman's control
And batman whit his fists.
The testaments they told
The moon and its eclipse
And superman unrulls
A suit befure he lifts
im a kind of person that it fits
And clearly im see myself
Upon that list...
(The chainsmokers and coldplat*somthing just like this)
فرید در گوشم گفت-کل آهنگو نابود کردی.
مث خودش آروم جوری که بچه‌ها بیدار نشن غر زدم-اولا که فقط جاهایی که لازم نبود و حذف کردم.بعدشم تو که بلدی خودت بیا بچه‌هارو بخوابون😏
دستاشو به نشونه تسلیم برد بالا و بعد کمکم کرد بلند شم.
رفتیم تو پذیرایی.
فرید-قهوه میخوری؟
-دلم یکم چایی میخواد.ازونا که خودت درست میکنی و هرچی دم‌دستت داری میریزی توش.
لبخند زد-هرچیزی نمیریزم،یکم به‌لیمو و گل سرخ و هل و دارچین فقط!
-هرچی!
فرید-بشین تا دم کنم.
نشستم رو کاناپه.
-باید این کاناپه رو عوض کنیم.
فرید-چرا؟
-چون اصلا راحت نیست!اگه یه‌وقت از اتاق بندازمت بیرون و روی این بخوابی تا صبح کمرت دردمیگیره
آروم خندید-یا میتونی کلا نندازیم بیرون.
-نچ!اونوقت زیادی پررو میشی.
لباشو کج کرد-چقدرم که تو میزاری.
میگم فرید،کمرت درد نمیکنه؟
فرید-داره میشکنه!من که کاری نکردم...
🤨😐-چرا اینو میگی؟
فرید-مگه واسه این نپرسیدی که امشب میخوای پرتم کنی بیرون؟من نمیتونم رو کاناپه بخوابم،خودت گفتی سفته.
-نه خنگول خان!چون صبح پریرم رو کمرت میگم!
فرید-آهان!!!!!!نه درد نمیکنه.
با بدجنسی گفتم-خوبه پس میتونی امشب اینجا بخوابی😈







بچه ها جونم.صرفا جهت آمادگی میگم ما سه‌چهارم داستانو رد کردیم.نمیگم پارتای اخره چون نیست😂😅ولی دارم کم کم آمادگیشو ایجاد میکنم.
بوس بهتون💋
👙نبات👙

ObiymyOnde histórias criam vida. Descubra agora