هر آدمی فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی خوب میکنه.
و
فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی بد میکنه...!
بیچاره اونی که این دونفرش یه نفره🙃
پ ن:معنیobiymyآغوش هست
#گی_کاپل
🌻پریا🌻
خوابم گرفته بود و سرم هی میفتاد -داری کجا میبریم؟ فرید-صبرکن خودت میفهمی. سرمو تکیه دادم و به جی پی اس نگاه کردم،هنوز نیم ساعت مونده بود برسیم به مقصد که یه جایی به اسم کوکنهف بود. -کوکنهف اسم مسخره ایه! فرید-ولی عاشقش میشی!صبر کن فقط... -خب یکم حرف بزن از آمستردام تا اینجا یه کله خوابیدم بیشتر بخوابم سردرد میگیرم. فرید-باشه بیا حرف بزنیم. -چی بگم؟ فرید-گوشیتو دربیار،برو تو اینستاگرام،کپشن اولین پستی که دیدیو بلند بخون.راجبش حرف بزنیم. -اوکی. گوشیمو برداشتم و رفتم تو اینستا -he was a love poem,written at 4 am in the darkness of the hovr. When sleep was too far away. @fireskyfiphie -البته she بود ولی شعر عاشقانه زندگی من تویی😍 دستمو گرفت و گفت-میدونی دوستت دارم؟ -جرعت نداری نداشته باشی! فرید-جوابش منم دوستت دارم بیبی بود! خندون گفتم-منم دوستت دارم بییییبی!
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
تا برسیم یکم تو سر و کلهی هم زدیم.جلوی باجه بلیط که نگه داشت فکم افتاد! -فرید؟ با لبخند گفت-چطورع؟ -باورم نمیشه! تازه فهمیدم کوکنهف کجاست،یکی از بزرگترین باغهای گل تو کل دنیا!فرید بلیط گرفت و ماشینو تو پارکینگ گذاشتیم و دست تو دست هم به سمت نمایشگاه راه افتادیم. فرید-میخوای با تور و راهنما بریم یا خودمون دوتا؟ دیتشو محکم تر چسبیدم و گفتم-حوصله ندارم به صدای هیشکی جز تو گوش بدم. لبخند زد-میدونستم خوشت میاد. -خوشم میاد؟من عاشق اینجام!وقتی برگشتیم خونه تو کل حیاط باید ازین لاله ها بکاریم! فرید-کدومشون؟ -ازین زردا خیلی خوشم میاد🤩نارنجیشم خوشگله!قرمزم میخوام...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
-باید عکس بگیریم!میخوام نشون بچه ها بدم. فرید-خب وایسا ازت عکس بگیرم. -نچ!دونفری،دوربینو بده یکی ازمون عکس بگیره. فرید-باشه،صبر کن. رفت سمت یه خانوم تقریبا مسن که فکر کنم اینگلیسی بلد نبود،ولی فهمید منظور فرید چیه و دوربینو برداشت.با دست اشاره کرد به هم نزدیکتر شیم،منم از خدا خواسته پریدم تو بغل فرید😅🙄 بعد چندتا عکس از اون خانوم تشکر کردیم.فرید دوربینو برداشت و رفت تو مموری تا عکسا رو ببینیم. -شت!😂 همهی عکسا یا تار بودن یا چشم من بسته بود یا دهن فرید باز بود یا حواسمون نبود و داشتیم حرکت میکردیم! -یدونه هم خوب نشده😂😭 فرید-عیب نداره همینا خاطره میشه.بعدا بهش میخندیم. و گوشیشو درآورد حداقل دوتا سلفی واضح از خودمون داشته باشیم🤷🏻♂️🤦🏻♂️ -من عاشق اینجا شدم نمیخوام برگردم هتل😭😭😭 فرید- خداروشکر که ساعت هفت و نیم میندازنمون بیرون🤷🏻♂️😂 زدمش-دلت کتک میخواد؟ بازوشو مالید و زیر لب گفت-وحشی! دوباره زدمش-بلند فحش بده! فرید-باور کن اینجا بخوای با مشت بزنی تو گوشم میگیرن دیپورتمون میکنن! یه نگاه به دور و برم کردم،راست میگفت!!!! -صبر میکنم برسیم هتل! نالید-کببببی.جون من؟ خندیدم-شوخی کردم. دوباره دستشو گرفتم-کی بریم قایق سواری؟ به ساعتش نگاه کرد فرید-همین الآن!یه ساعت دیگه اینجارو میبندن. -اوکی پس بریم. یه قایق بدون قایقران گرفتیم،فرید تو کلاسای قایقرانی شرکت کرده بود و خوب بلد بود پارو بزنه،منم اون پشت نشستم و پا رو پا انداختم!کار دیگهای ازم برنمیومد،جز اینکه بشینم و فرید و پشت بازوهاشو که با هر حرکت باد میکردن و دید بزنم!و البته یکمم غر بزنم. -چرا تو از همهچی سر رشته داری؟ فرید-بیشتر میشه گفت تو هیچی ماهر نیستم چون همهچیز و هرکاریو زود ول میکنم خسته میشم!الآنم دارم کاملا ناشیانه پارو میزنم تو چون کلا بلد نیستی متوجه نشدی. -همهچیزو هم ول نمیکنی وگرنه به شیشتا زبون مسلط نبودی. شونه بالا انداخت-خب به اون علاقه دارم. -در هر صورت منکه فکر میکنم خیلی جذاب پارو میزنی😈ناشی یا حرفهای برای من فرقی نمیکنه. فرید-شدی عین این مامانا که عیب بچه هاشونو نمی بینن. حقش نبود مشت بخوره؟ فرید-آخ!چرا میزنی؟
بچه ها من به شدت ادم بدسفری هستم و طبیعیه نتونم بخش سفرو خوب بنویسم😂دیگه خوب یا بد تحمل کنین با عشق 💜نبات💜