Part 23

2K 356 44
                                    


یه نگاه بهشون که داشتن باهم پچ پچ میکردن انداختم و آروم سرمو با ناامیدی تکون دادم...اگه بخوان اینجوری کار کنن فکر نکنم رابین قبولشون کنه.

نصف طول روز رو دارن باهم پچ پچ میکنن نصف دیگش هم معلوم نیست حواسشون کجاست! بچه ها معمولا کارشونو پوشش میدن ، اونم واسه اینکه بچه ها خیلی دوسشون دارن تا الان صداشون درنیومده وگرنه رابین تا الان به خدمتشون رسیده بود.منم که خیر سرم مسئولشونم و... مسخرست ولی خیلی دوسشون دارم و دوست ندارم از پیشم برن!

جوانا:لویی؟

لویی:بله؟

جوانا:رابین ازم پرسید چرا پیجرت رو جواب نمیدی...مثل اینکه کارت داره!

با یادآوری اینکه صبح قرار بود پیجرم رو از رو کمدم بردارم و لحظه ی آخر یادم رفت شرمنده موهامو خاروندم و مظلوم گفتم:ببخشید...صبح یادم رفت برش دارم!نمیخواستم مزاحم کار تو هم بشم!

با لبخند موهامو بهم زد و خندون گفت:آخه من به تویی که با موهای بهم ریخته و چشمهای خوشکلت اینجوری کوچولو رو به روم واستادی چی میتونم بگم؟برو به کارت برس!

لویی:تنکس جو...

درسته اینجور تعریف ها واسه بچه های زیر ده ساله و جوانا هم خیلی خوب با خاک یکسانم کرده بود ولی بازم همینا به دادم رسیده بودن...جوانا زیاد با آدمهایی که مزاحم کارش میشن خوش برخورد نیست!

یکم موهامو تو آینه مرتب کردم و سرمو کج کردم و یه نگاه به خودم انداختم...

شلوار جین تنگ مشکی و یه پیراهن لاکوست مشکی ساده که یقش یه مقدار باز بود و یکی از تتو هامو مشخص میکرد.موهام بازم بهم ریخته بود و چشمام هم مثل تموم وقتایی که مشکی میپوشم به خاکستری میزد...هم...هات و کیوت باهم...خوبه!مطمنم یه روزی با همین قیافه میتونم مخ یه دختر جیگر رو بزنم...شاید یه مدل!کی میدونه؟

یه طبقه اومدم پایین ولی هرچی دنبال رابین گشتم پیداش نکردم.متعجب رفتم سراغ جس یکی از فروشنده های بخش زنونه که سرش یکم نسبت به بقیه خلوت تر بود و داشت با دوتا دختر درباره ی جنسهای جدید صبحت میکرد.

لویی:سلام خانوما...سلام جس.

جس:سلام لویی.خسته نباشید!

لویی:ممنون جس...یه سوالی داشتم .میدونی....

قبل اینکه جملم تموم شه یکی از دخترا همونجور که با موهاش بازی میکرد و عشوه میومد پرید وسط حرفم و با ناز گفت:میشه من اول یه چیزی بپرسم؟

با یکی از لبخندام که میدونستم کشته میده آروم سرمو تکون دادم که چند لحظه موند ولی بعدش سریع گفت:چرا من شما رو تا الان ندیده بودم؟کارمند جدیدین؟

Broken Demon #1Where stories live. Discover now