بوسه ی عمیقی ازم گرفت و آروم کشید عقب و با لبخند بزرگی زل زد بهم...
هری:شت ! نباید اینکارو میکردم،نه؟
لویی:دست به مهره حرکته!
درمونده سرمو گذاشتم رو کتفش و غر زدم:هنوز لگنم درد میکنه لو...حداقل یه روز بهم فرصت بده!
لویی:هیس!
گیج سرمو بلند کردم و گفتم:هاع؟
لویی:هیس...گوش بده!
چشمم درشت شد و هول گوشامو تیز کردم که چشمم از کاسه زد بیرون!
اشتون:هی...آخ...آروم تر...هااا...اوف...آی...لوک...آرومتر...پاره شدم!
لوک:عاشقتم...دیشب... انقدر گشاد شده بودی که راحت میتونستم خودمو توت فرو کنم ولی الان...عین اولین بار تنگی خوشکله!
هری:اینا اینجا چیکار میکنن؟الان باید وسط تمرین باشن!
لویی:فاک...لوک تاپه؟اولین بار؟مگه چند بار باهم خوابیدن؟!هرری؟!
سریع ازش جدا شدم و با چشم غره، آروم گفتم:آرومتر!چته؟چون اشتون چندمین بارشه میره زیره لوک منم باید...
لویی:آره!مگه من دل ندارم؟همین الان با یه بوسه جوری تحریک شدم که دو ساعت و سی و شیش دقیقه طول میکشه که با جق و کف دستی بیام!منم میخوام!
هول سریع دستمو گذاشتم رو دهنش و با استرس خیره به جایی که صدای بچه ها ازش میمومد گفتم:آرومتر!صدامونو میشنون لویی!چیه؟چی میگی؟
دستمو از رو دهنش برداشت و با اخم گفت:میگم منم میخوام!
از استرس و خجالت دیگه اشکم داشت در میومد,هول دستمو تو هوا تکون دادم و سریع گفتم:باشه!باشه...شب!
لویی:چی؟چرا شب؟
دست به سینه سرمو دادم بالا و با اخم ریزی گفتم:همین که گفتم!میخوای بخواه,نمیخوای هم...
هول پرید وسط حرفم و تند گفت:میخوام....میخوام!
هری:خیلی خب!بریم؟
لویی:کجااا؟من با این وضعیت کجا بیام؟شلوارم داره میترکه!
هری:مشکل خودته!من الان نمیتونم!
لویی:بلو جاب؟
هری:نه!
لویی:یه لاپایی نامرد!
هری:گفتم نه!
حرصی چشماشو ریز کرد و با قیض گفت:اوووکی!ولی شب...من میدونم و تو!شبم میرسه هری جونم...بریم!بریم خبر مرگم یکم وقتمو با تمرین با بچه ها بگذرونم...بریم!
آروم خندیدم و همراهش برگشتم تو عمارت ولی دلم یه جورایی عین سیر و سرکه میجوشید!
میدونستم شب آروم و راحتی نخواهم داشت...تازه اگه تو بهترین شرایط میتونستم با اون درد بخوابم!
YOU ARE READING
Broken Demon #1
Fanfictionلوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحم...