زین:حق با هریه!ممکنه بهش آسیب بزنن!
هول رو میز خم شدم سمت زین و تند گفتم:هاع؟مگه میشه؟چیزی هست که بتونه بهش آسیب بزنه؟
با لبخند الایژا و خنده ی دیمن خجالت کشیدم و خودمو جمع کردم که دیمن گفت:زین؟
زین:خب...خب ممکنه چیزی داشته باشن که بتونن...
دیمن:زین؟خودت بهتر میدونی هیچی نیست که بتونه به لویی آسیب بزنه!الکی نگرانی عزیزم!
زین:عزیزم و حناق!انقدر لاس نزن باهام عوضی,تو جواب دوست پسرمو میدی؟
دیمن:هه! دوست پسر ذلیل بدبخت!
الایژا:هی...من فکر میکردم از وقتی با اون پسره ای درکمون میکنی!
وسط اون همه نگرانی خندم گرفت!دیمن هم؟
زین:اووووه!کیه ناقلا؟روش نکرده بودی!کییییه؟
بعد این همه سال آشنایی با دیمن اولین باری بود که داشت خجالت میکشید و این خیییییلی باحال بود!
با خنده خم شدم رو میز و با نیشخند گفتم:هی دیمن...اگه از بچه های پایگاه ماست بگو کیه تا بهت بگم دهنت سرویسه یا نه!
دیمن:فاک آف استایلز!
زین:دیمــــن!بگو دیگه!
الایژا:اسمش رو نمیدونم ولی خیلی عجیب غریبه!الکی میخنده و دوست داره که بقیه رو اذیت کنه و خنده های خبیثی هم داره!عجیب نیست؟با اینکه یه جورایی از دیمن میترسه ولی بازم سر به سرش میذاره!
دیمن:داییی!
الایژا:جووون دل دایی؟خب مگه چیه؟
زین:من نفهمیدم کیو میگه!
تو فکر نیشم کم کم باز شد و خندون گفتم:فقط یه چیزی...چال لپ داره؟
الایژا:دو طرفه!
بلند خندیدم و همونجور که تر تر میکردم با خنده گفتم:فاک!استایلز استلینسکی؟واقعاً؟
زین:استایلز کیه؟
دیمن:دهنتو ببند استایلز!استایلز من هیچ مشکلی نداره، خیلی هم عالیه!
الایژا:خیلی هم خوب میبوسه!
دیمن: فاک یو الایژا!چرا تو زندگی شخصیه من دخالت میکنی؟
زین:شت داره هیجانی میشه,استایلز کیه زن داداش؟
با خنده غش رفتم رو صندلیم و نصفه نیمه گفتم:بتا...بتای کلوم!
زین:فاک...اون؟؟!اون یه شیطانه دیمن!همین امشب باهاش بهم بزن!اونجوری نگاهم نکن,دارم جدی میگم مرد!اون واقعاً یه شیطانه!
*******************
با عصبانیت از اتاق رییس اومدم بیرون و یه نفس عمیق کشیدم...شانس میاوردم اون قورباغه به یه دردی میخورد وگرنه حسابی تنبیه میشدم!
YOU ARE READING
Broken Demon #1
Fanfictionلوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحم...