با حرص یه ویشگون از پهلوم گرفت که با خنده یکم ازش فاصله گرفتم!
هری:عادلانه نیست!منی که دو برابر توام و همه ازم میترسن باید بابا بشم نه تو!
لویی:باشه عزیزم,تو بابا باش!ولی تهش باز نی نی میره تو شکم تو نه من!هه هه!
هری:کوفت!
لویی:حرص نخور جیگر...بریم که بچه ها دارن میرینن!
هوا حسابی خوب بود و بچه های دیمن هم بلاخره بیدار شده بودن و اومده بودن واسه تمرین!
باز اونا که تو یه ماه اخیر بیشترین حمله بهشون شده بود برای مبارزه آماده تر بودن و بچه های ماهم باید خودشونو بهشون میرسوندن.
بالای پله ها دست به کمر واستادم و زل زدم بهشون...
لویی:حالا حق با من نبود؟
هری:چرا...دقیقاً حق با تو بود!
لویی:نچ...گرگینه ها!بیاین اینجا ببینم...سلام دیمن!
دیمن:سلام مرد,چطوری؟حسابی صورتت برق میزنه!
آروم خندیدم که سریع با چپ چپ هری خفه شدم.
دیمن:زن ذلیل!
هری:صداتو میشنوم دیمن...خفه شو!
بچه ها بجز نایل و لیام که داشتن تماشا میکردن سریع تبدیل شدن و لباس زیرشون رو پوشیدن و اومدن سمت ما.وقتی دیدم بچه ها چجوری عین جوجه دارن جمع میشن جلوی پله خندم گرفت...
لویی:هری...ببین چه عین جوجه ان!
هری:رقت انگیزه!محکم باشین...این چه طرزه جمع شدنه؟!جوجه این یا گرگینه؟ها؟
همه با صدای داد هری حسابی خوف کرده بودن!هری هم حسابی اعصابش خورد بودا...یادم میموند دیگه با شق درد نیارمش سر تمرین!
قشنگ قیافه ی بچه ها داد میزد که میخوان بگن جوجه ولی از ترس هری بلند داد زدن :گرگینه!
هری:لیدر.
وقتی با احترام یکم رفت کنار لبخند کوچیکی بهش زدم و رفتم جلوتر.
هری حق داشت...نمیشد همیشه با لبخند و شوخی رفت جلو.باید جدیت و مهم بودن جنگ و تمرین هامون رو درک میکردن!
لویی:خب...زین.برنامه ی امروز چیه؟
یه قدم اومد جلو و با احترام گفت:تمرین مبارزه داداش.
لویی:از نظر تو چطور پیش میرن؟
یه نیم نگاه بهشون انداخت و سرشو تکون داد...
زین:برای مبارزه تو جنگ کافی نیست!
اخم کوچیکی بهشون کردم و جدی گفتم:زین کاملاً درست میگه.این شیوه,این قدرت و نحوه ی مبارزه اصلاً درست و کافی نیست.اینجوری همتون تو میدون جنگ سلاخی میشین!
YOU ARE READING
Broken Demon #1
Fanfictionلوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحم...