لیام خندید و کلوم هم که حسابی ذوق کرد و نیشش باز شد!
لویی:به به!ببین کیا اینجان!فکر کردم بهت غذا نمیرسه نایلر!
با افتخار واسش چشم غره رفتم و شنگول گفتم:دوست پسر دارم پلنگ!واسم غذا گرفت...چشمت...
با خوردن آرنج کلوم به پهلوم جملمو خوردم و خواستم به لویی چشم غره برم که دیدم خودش سرخوش داره میخنده ولی خانوم جانش بدجوری شکار داره نگام میکنه!
میخواستم پوست کلفت بازی در بیارم و چیزی بگما,ولی بدجوری داشت خشن نگام میکرد,قشنگ مشخص بود جاش بود بلند میشد جرم میداد,پس خیلی خوشکل,عین یه بچه ی مؤدب به همه صبح بخیر گفتم و نشستم!
وقتی نشستم دیدم دقیقاً کیپ هفت نفر رو نیمکت نشستیم و جا واسه نشستن کلوم بچم نیست!
لویی:امم...بچه ها یکم جمع تر بشینین...
کلوم:نه لیدر,نیاز نیست...رو میز بغلی میشینم!
وقتی خواست بره سمت میز بغلی دستشو گرفتم و نگهش داشتم...
کلوم:نایل؟چیزی نیاز داری؟
سرمو به نشونه ی منفی تکون دادم و بلند شدم,با نیش گشاد نشوندمش رو نیمکت که خواست بلند شه که شونه هاشو فشار دادم و سر جاش نگهش داشتم.
کلوم:هی,نیازی به اینکار نیست عزیزم!
نایل:چرا هست,یه لحظه صبر داشته باش!
خیلی خوشحال بازوهاشو از جلوی تنش کنار زدم و رو پای چپش نشستم و دستاشو دور کمرم حلقه کردم!
نایل:حالا هردوتامون نشستیم!
وقتی حلقه ی دستاش دور کمرم محکم شد و آروم کنار گوشمو بوسید فهمیدم دقیقاً به همون اندازه ای که فکرشو میکردم از کارم خوشش اومده!
نیشخند خوشحالی زدم و یه تیکه نون تست فرو کردم تو دهنم و یه نگاه به جمع انداختم...
لی و هری جوری طلبکار به زین و لویی بدبخت زل زده بودن که یهو بلند زدم زیر خنده!آها...حقتونه!
لویی،زین:فاک آف نایل!
هری:به اون بدبخت چیکار دارین؟
لیام:زورتون به مظلوم میرسه؟
الایژا:جرارد؟میای بالا؟
جرارد:بدم نمیاد!
الایژا:بیا!
وقتی جرارد خندون و خوشحال نشست رو پای الایژا ,خون هری و لیام به جوش اومد و جوری به زین و لویی نگا کردن که آدم از خنده میرید به خودش!
لویی:هری جان!عزیز دلم!میدونی که الان من موقعیتش رو ندارم عزیزم!نمیدونی؟
زین:دقیقاً!حق با داداشه،الان موقعیت ما مناسب این وضعیت نیست!
KAMU SEDANG MEMBACA
Broken Demon #1
Fiksi Penggemarلوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحم...