الایژا:در اصل اونا داشتن از روی خجالت و شرمندگیشون دفاع میکردن,البته که دخالت توی روابط جنسی بقیه کار درستی نیست!طبق تجربه ی شخصی،حس خوبی به طرف دست نمیده!
جرارد:تجربه ی شخصی؟بله...چرا که نه!
الایژ:جرارد...هی...همم...
وقتی جرارد حرصی یه چشم غره واسه الایژا رفت و گذاشت رفت نیشم باز شد که دیدم الایژا داره چپ چپ نگام میکنه!
ذوق زده انگشت اشارمو گرفتم سمتش و خندون گفتم:میتونی بقیه رو چپ چپ نگاه کنی!نمیدونستم همچین توانایی رو هم داری!
الایژا:کارم تو کندن سر بقیه هم خیلی خوبه,میخوای ببینی؟
کلوم:نخیر!دست شما درد نکنه,بهتون زحمت نمیدیم!
هیچی نگفت و تهش یه چشم غره بهم رفت و راه افتاد دنبال دوست پسرش!
کلوم:عزیزم؟
همونجور که داشتم کره رو میمالیدم رو نونم سرمو تکون دادم...
نایل:جونم؟
کلوم:بهتر نیست یکم محتاط تر باشی,اینایی که چند دقیقه پیش از دستت جوش آوردن همشون پایه های اصلیه پایگاهن,دوتا آلفا و دوتا بتای خیلی قوی,تابحالم که حرص خون آشامی رو درآوردی که مثل اینکه سرگرمیش کندن سر بقیه ست!یکم...
نایل:بیخیال کلوم!لویی کاری بهم نداره,سه ساله میشناسمش و یکی از بهترین دوستاش بودم و هستم!نه تنها خودش کاری باهام نداره,عمراً بذاره کسی هم بهم کاری داشته باشه!
کلوم:مطمئن؟
نایل:مطمئن!
یه چند تا گاز بزرگ به نونم زدم,از رو پای کلوم بلند شدم و بقیه نون رو فرو کردم تو دهن کلوم که نیشش تا بناگوش باز شد!
یه ابرومو انداختم بالا و خندون گفتم:انقدر دوست داشتی؟
لقمشو قورت داد و خندون گفت:اینش کیف داد که مال تو بود!لویی میگفت وقتی غذات رو با کسی شریک شی یعنی خیلی ازش خوشت میاد!
آروم خندیدم و سرمو تکون دادم....
نایل:من تابحال زبونم تو حلقت بود,با لقمه ی دهنیم بیشتر از اون حال کردی؟
شیطون نیششو باز کرد و خوشحال گفت:اون که موضوعش جداست!شب به ادامه ی بحثمون میرسیم!
نایل:بشین تا ادامه بدیم!
کلوم:نایل!
نایل:کلوم!
کلوم:آه....کام آن!
نایل:حالا بریم,بعداً به اون میرسیم!
کلوم:واقعاً؟
وقتی دیدم چجوری حال کرده آروم خندیدم و رفتم سمت خروجی...این پسر واقعاً عجیبه!
YOU ARE READING
Broken Demon #1
Fanfictionلوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحم...