❤متین❤
امروز با خواست نازنین باید میرفتیم سقوط آزاد...
میگفت جاش رو میدونه...
اول باید تله کابین میشستیم و میرفتیم بالای کوه!توی صف منتظر بودیم...
امیر وقتی خستگیم رو دید لوپم رو کشید و گفت:
جوجه بخند بابا...فقط یکمه دیگه بگذره میرسیم اون بالا!:)لبخندی زدم و روی لوپم رو مالیدم...
یهو دستم رو کشید و روی لوپم رو بوسید...
متعجب بهش نگاه کردم و گفتم:
امیررر؟!:(خندید و دم گوشم زمزمه کرد:
عشقم حرص نخور فقط میخواستم جای دردش زودی خوب بشه!:)♡خندیدم و زدم توی پیشونیش...
خندید...
دلم میخواست همین الآن توی بغلش باشم...
پشتم وایساده بود...
خودم رو بهش چسبوندم...
دستش رو دور حلقه کرد و گوشم رو بوسید و شیطون گفت:
میخوای برگردیم؟!:)♡با آرنج زدم به پهلوش و گفتم:
کوفت عزیزم!:)♡خندید...
تقریبا بعد بیست دقیقه نوبتمون شد...
من و امیر و نازی و ساسان توی یه کابین جا میشدیم...
بقیه نیومده بودن و گفتن بعدازظهر همدیگه رو ملاقات میکنیم!کنار هم نشسته بودیم...
امیر دستم رو گرفت و سرش رو گذاشت روی شونه ام...
میدونستم کمی خوابش میاد و بدنش عادت به صبح نداشت کلا...
روی موهاش رو بوسیدم و عطرش رو نفس کشیدم...
نازی با لبخندی بهمون خیره شد...
ساسان هم خندید و گفت:
فکر میکردم اینکارا روی تخت انجام میشه...نازی جلوی حرفش رو گرفت و با آرنج زد به پهلوش و گفت:
هی ساسی بهتره به منظره نگاه کنی...ببین چقدر کوه و درختا سرسبز هستن!:/خندیدم...
امیر چشم غره ای برای ساسان رفت و گفت:
داداشم بهتره از این به بعد با گرل فرندت بیای تا حسرت چیزی رو نخوری!:/ساسان خندید و گفت:
چشم ولی من محض اخطار گفتم که اینکارا برای جمع ایرانیون مضره!:)امیر با پا زد به ساق پاهاش و گفت:
ببر بساط نصیحتت رو داداش تا نچیدم اون زبونت رو!:/ساسان خندید و اطاعت کرد...
منم خنده ام گرفت ولی با اخمی به امیر نگاه کردم...
لبخندی زد و گفت:
چیه عزیزم شونه ات درد گرفت؟!:)♡مشتی به سینه اش زدم و گفتم:
نخیر عزیزم...با ساسان درست حرف بزن!:/بیخیال شونه ای بالا انداخت و سرش رو گذاشت روی شونه ام و چشاش رو بست...
آهی کشیدم و به طبیعت زیبای اطراف خیره شدم...
دلم برای مادر و تینا تنگ شده بود...
بیخیال اذیت شدن بعد برگشتمون حتما میرم دیدنشون!♡❤امیر❤
با رسیدن به نوک کوه...
از کابین زدیم بیرون...
نازی با جیغ رفت سمت سقوط آزاد...
یه اتاقک شیشه ای بود رو به پرتگاه...
به نظر هیجان انگیز میومد...
دوست داشتم امتحانش کنم...
البته با عشقم!♡~♡