❤متین❤
توی ماشین بودیم و امیر سمت خونه میروند.
یهویی خیلی میخواستمش.
دست خودم نبود و تاب و توان رسیدن به خونه رو نداشتم.
هی توی جام جا به جا میشدم.
شیشه رو کمی پایین دادم تا باد بخره به سر و صورتم و حال و هوام کمی عوض بشه.
امیر بیقراریم رو دید و دستم رو گرفت و گفت:
صندلیت میخ داره که هی وول میخوری عشقم؟!
حرصی نگاهش کردم و جدی گفتم:
امیر!
خندید و گفت:
خب چیه قربونت برم دارم میبینم آروم قرار نداری...نکنه دلت...
نزاشتم حرفش رو بزنه و دست روی لباش گذاشتم و گفتم:
هیچیم نیست الکی سوال نپرس امیر!
شیطون خندید و سری تکون داد و تا خونه تنها لبخند شیطونش روی لباش بود هیچی نگفت.
با رسیدن به خونه سریعتر از امیر وارد خونه شدم.
رفتم سمت یخچال و آب خنکی برداشتم و سرکشیدم.
بتری رو بزارم توی یخچال و در رو بستم و خواستم برم سمت اتاق که از بازوم گرفت و کوبید به دیوار و لباش رو گذاشت روی لبام!
خیره توی چشام لب زد:
یه بیبی بوی...
دستش رفت سمت باسنم و نوازشی کرد و میون انگشت هاش فشرد و گفت:
خوشگل و سکسی داریم که یه جاییش نبض پیدا کرده...
مشت هام رو به سینه اش فشردم و گفتم:
چرا نمیشه چیزی رو ازت پنهون کرد؟!
خندید و لباش رو به لبام نزدیک کرد و گفت:
نوچ نمیشه مخصوصا وقتی پسرکم هوس سکس کرده باشه!
خندیدم و زدم توی گوشش و گفتم:
تو هم که از خداته هر دقیقه در اختیارت باشم!
با لبخند و شیطنت جونی کشید که دوباره زدم توی گوشش.
قهقه زد و دستم رو گرفت و کف دستم رو بوسید و گفت:
اصلا مگه میشه عشقم اینقدر بخواد جوری که نتونه یه لحظه روی صندلی بند بمونه و من نفهمم و نخوام؟!
خندیدم و دستام رو دور گردنش حلقه کردم و گفتم:
به یه شرط...
لبخندی زد و گفت:
بگو عشقم هر چی بخوای همون میشه!
تو گلویی خندیدم و روی گردنش رو نوازش کردم و گفتم:
بریم تو اتاق تا بهت بگم!
چشمکی زد و تو یه حرکت بغلم کرد که خندیدم و سریع رفتیم سمت اتاق.
روی تخت پرتم کرد که با بالا و پایین شدنش با هیجان خندیدم.
روم خیمه زد و خواست لبام رو ببوسه که نزاشتم و گفتم:
قرار شد شرطم رو بگم!
روی گردنم رو بوسید و گفت:
بگو عشقه دلم!
لبخندی زدم و گفتم:
بخوابی روی تخت و تا نزاشتم بهم دست نزنی!
خندید و بینی اش رو به بینی ام مالید و گفت:
بعد اونوقت چجوری سکس کنم با نفسم؟!
مجبورش کردم دراز بکشه.
منتظر و با چشای پر از نیاز بهم چشم دوخت.
خندیدم و روی شکمش نشستم و از مچ دستاش گرفتم و گفتم:
نمیبندمت پس پسر خوبی باش و بهم دست نزن!
