♥17/2⛓️

383 30 0
                                    

❤متین❤

بیخیال ماجرا نبود!
میدونستم امیر همیشه داغه و وقتی زیرش گیرت بیاره کارت تمومه!

عاشق بوسه هاش بودم و یا اغراق میتونستم بگم بهترین بوسه های دنیا بودن!
بوسه هاش تنها روی گردنم مینشست و دقیقا قصد کبود کردن داشت و عاشق اینکار بود اصلا!
دردم میومد اما لذتش بیشتر بود!
دستم رو سمت مو هاش بردم و چنگی ازش گرفتم و لب زدم:
خیلی...اوممم...خیلی خوبه...آههه...

روی لبام رو محکم بوسید و خندید و لب زد:
میدونم توله ی من عاشق بوسیده شدنه!

خندید که میون خنده ام لباش روی سینه ام نشست و نفسم رو برد.
میدونست جای جای بدنم حساسه و برای دیوونه کردنم کار هاش رو پر عطش و سریع انجام میداد!

سینه هام رو جوری میمکید و میبوسید که قصد کندنشون رو داشت.
به بازوش چنگ زدم و قصد داشتم کمی دورش کنم تا نفسی بگیرم اما دست ها رو نگه داشت و از نوک سینه ام گازی گرفت که جیغی از درد کشیدم!
دلخور نگاهش کردم که شیطون خندید پ بین سینه هام و روی جناغ سینه ام رو بوسید و گفت:
عشقم دیگه خورده شدن هم بدون دندون زدن که نیست...اونقدر پوستت عین پاستیل نرم و خوشمزه هست که نمیتونم دندون نزنم بهش...

خواستم چیزی بگم که بوسه هاض رو سمت شکمم برد.
لباس زیر رو با دندون هاش کشید پایین و زبونش رو دورانی روی عضوم کشید و سرش رو واردش کرد که بدنم منقبض شد و با لذت لب زدم:
اوممم...امیر...بیشترررر...

لباش رو کند تر دور عضوم حرکت داد و زبونش رو با آروم روش کشید که بیقرار به ملافه ی روی تخت چنگ زدم و آه بلندی کشیدم و وقتی انگشت هاش رو روی مقعدم حس کردم و آروم و یه شکل دورانی مالیدش چشام از لذت زیاد بسته شد و بدنم از شدت داغی بی حرکت شده بود!

L❤VE in the cageWhere stories live. Discover now