❤امیر❤
با اخم دست به سینه شد که نشوندمش بین پاهام.
میتونستم راحت و مثه بیشتر مواقع خام خودم بکنمش و ازش رابطه بخوام اما خب متینم زیادی حساس بود و هیچ وقت یادش نمیرفت چنین چیز هایی رو!دست هام رو دور شکمش حلقه کردم و روی گردنش رو بوسیدم و سر روی شونه ی ظریفش گذاشتم و با چشایی که نهایت معصومیت رو میشد توشون دید به نیمرخش نگاه کردم و لب زدم:
نیگا کن چقدر معصومم...نیگا کن چقدر گناه دارم...نیگا کن چقدر جذابم...نیگا کن چقدر عضله هام خوردنیه...برگشت و یکی زد توی پیشونیم و با حرص گفت:
امیر یه جور داری اینا رو میگی انگار دفعه اولته که میخوای باهام بخوابی...خب گشاد شدم از بس بهت دادم...چطوره جاهامون عوض بشه هوم؟!سعی کردم نخندم اما نشد.
به قهقه افتادم و لب زدم:
بچه برای تو که تا نصفه منم پر نمیکنه...ضربه ای بیرحمانه به شکمم زد که از پشت روی تخت افتادم و با درد خندیدم.
قبل اینکه بیاد روم خواستم یهویی بلند بشم که تعادلش بهم خورد و چون نزدیک به لبه ی تخت بودیم افتاد پایین تخت.
افتادنش و عصبی شدنش و جیغ کشیدنش همه با هم اتفاق افتاد.
کلا آدمی نبودم سریع جدی بشم.
همیشه همه چیز رو شوخی میگرفتم مخصوصا برای اشخاصی که عاشقشون بودم!دستم رو سمتش دراز کردم که محکم زد رو دستم.
خندیدم و خواستم از زیر بغل هاش بگیرم و بغلش کنم که زد زیر گریه.
خیلی کیوت و خوردنی شده بود.
همیشه وقتی کارش به مرحله ناز کردن میکشید ناز کشیدنش خیلی پروسه ی طولانی میشد!با هر زوری که بود بغلش کردم و نشوندمش روی پاهام و محکم روی گردنش رو بوسیدم.
با لبای آویزون نگاهم کرد.
روی لباش رو بوسیدم که سیلی به صورتم زد.
دوباره و دوباره بوسیدم و قبل اینکه عقب بکشه خوابوندمش روی تخت و روش خیمه زدم و لباش رو میون دندون هام گرفتم و لب زدم:
لوسه من این همه ناز میکنی نمیگی قلبم وایمیسته؟!نمیگی یه شبه میگیرم میخورمت و یه استخوون هم ازت نمیزارم بمونه؟!بالاخره خندید و میشگونی از نوک سینه ام گرفت و با اخمی گفت:
من رو انداختی پایین!اخمی میون لبخندم کردم و پیشونی به پیشونیش چسبوندم و لب زدم:
من انداختمت یا تویه پدر سوخته دست روم بلند کردی؟!بعد حرفم یهویی به پهلوش چنگی زدم که نفسش رفت و به خنده افتاد.
هر وقت یهویی به بدنش دست میزدم خنده اش میگرفت.
دستم رو بردم زیر پیرهنش که جیغ خفه ای کشید و لب زد:
امیر...خنده...امیر...بی توجه بهش لبام رو روی گردنش گذاشتم.
مک عمیقی زد و زبون کشیدمش و لب زدم:
اوممم...عسلک من!