👼36🌙

442 53 7
                                    

👼آنیل👼

درد داشتم.
استخوون هام تیر میکشید.
خونریزی داشتم و شکمم و زیر شکمم و کلیه هام پیچ میخورد.
بدون تحملی اشک میریختم و مینالیدم!

ارشد نگران به دکتر گفت بهم مسکنی یا آرامبخشی بزنه که به شدت مخالفت کرد و گفت:
نه ممکنه سیستم بدنش بهم بریزه مگه نمیدونی چقدر مسکن یا آرامبخش استفاده کردن توی دوران قاعدگی خطرناکه؟!ممکنه بهم بریزه هورمون هاش و برای سلامتیش مضرره!

ارشد عصبی از شنیدن صدای ناله هام رو بهش گفت:
آخه مگه نمیبینی داره جون میده از درد؟!

آهی کشید و گفت:
برو یه کیسه آب گرم بردار بیار و بزار روی شکمش...اگه تا شب آروم نگرفت مجبورم بهش مسکن تزریق کنم!

ارشد خیلی سریع به خدمه ای گفت یه کیسه ی آب گرم بیاره و اومد کنارم روی تخت نشست و من رو توی بغلش کشید.
اشک های روی صورتم رو نوازش وار پس زد و روی پلک هام رو بوسید و در حالی که دست کمرم رو نوازش میکرد خیره به چشام لب زد:
کجات درد میکنه قربون چشات بشم؟!

با بغض از دستش گرفتم و گذاشتم روی کلیه ام و گفتم:
اینجا خیلی درده...

کمپرس آب گرم رو که خدمه آورد برداشت و روی شکمم گذاشت و گفت نگه دارمش و با دستش کمرم و کلیه هام رو ماساژ داد.
اونقدری حس حرکت انگشت هاش روی پوست حساسم خوب بود که برای چند لحظه کلا درد رو فراموش کردم!

رفته رفته از نوازش دست هاش روی بدنم آرامشی گرفتم و چشام گرم شد و به خواب رفتم!

🍓ارشیا🍓

نمیدونم چندمین ضربه ی دستش بود که روی باسنم نشست.
درد پشت درد بود که بهم میداد اما بدنم داغ شده بود و عضو بی جنبه ام سفت شده بود!

چون رو به شکم روی تخت خوابیده بودم و عضوم زیرم بود خیلی تحت فشار بود و مالیده شدنش به ملافه ی روی تخت کلافه ام میکرد و خیلی تحریک شده بودم و میخواستم هر چه سریع تر ارضا بشم!

وقتی دستش از حرکت وایساد و از مو هام گرفت و سرم روبه سمت عقب کشید و لباش روی رگ گردنم نشست بی اختیار آهی کشیدم!

تو گلویی خندید و لیسی پشت گوشم زد و لب زد:
اوممم...انگاری پسرکم فقط درد نداشته...لذتم داشته میبرده...هوم؟!

مجبورم کرد روی زانو هام بشینم.
روی تخت اومد و از پشت بهم چسبید.
با یه دست از گردنم گرفت و سرم رو برگردوند و لبام رو شکار کرد.
وقتی دستش رو روی عضوم حس کردم چشام سیاهی رفت و نالیدم.
با چشای خمار و نمدار نگاهش کردم که سرعت دست هاش رو سریع تر کرد و با ناله ی بلندی ارضا شدم و توی دست هاش و میون انگشت هاش کام شدم!

خیره توی چشام انگشت هاش رو سمت دهنش برد و دونه دونه انگشت هاش رو وارد دهنش کرد و مکید و آبم رو بلعید!
بالافاصله از چونه ام گرفت و لباش رو روی لبام گذاشت و بوسید و از لب بالا و پایینم گاز های ریزی گرفت و لب زد:
خیلی خوشمزه تر از اونی هستی که فکرش رو میکردم کوچولوی من!

👼Boy of the moon🌙Where stories live. Discover now