👼148🌙

135 10 0
                                    

👼آنیل👼

وقتی دست دیگه اش روی عضوم حرکت کرد به ملافه ی روی تخت چنگ زدم و جیغ خفه ای کشیدم و به ناگه میون انگشت هاش خالی کردم.

بعد از تموم شدن لذتی که ازش گرفتم درد کمرم شروع شد.
انگار متوجه حالم شد که دستش رو زیر سرم گذاشت و دست دیگه اش رو زیر لباسم رد و شروع کرد به ماساژ دادن کمرم.
همزمان پشت گردنم و شونه ام رو میبوسید که آروم تر بشم.

دم گوشم آروم لب زد:
خوبی عزیزکم؟!

سری تکون دادم که روی گوشم رو بوسید و گفت:
نخوای بخوابی؟!

سرم رو به دو طرف تکون دادم و دستی که زیر سرم رو بوسیدم و دستم رو میون انگشت هاش قفل کردم.

روی موهام رو بوسید و گفت:
چیزی هوس نکردی برات بیارم؟!

با ناز سری تکون دادم.
آروم خندید و از بازوم گاز ریزی گرفت و گفت:
نگو باز بستنی که خودم رو از این پنجره پرت میکنم بیرون!

خندیدم به حرفش.
خندید.
دوباره روی دستش رو بوسیدم و با لبای غنچه گفتم:
دلم آب بازی میخواد!

لبخندی زد و سری تکون داد و کمکم کرد بلند بشم و بشینم و گفت:
بریم توی وان گل نازم...هوم؟!

با ذوق سری تکون دادم که گفت:
پس صبر کن برم وان رو با اب گرم پر کنم تا یه وقت عروسکم و عسل های بابا سرما نخورن...باشه؟!

👼Boy of the moon🌙Donde viven las historias. Descúbrelo ahora